10 بهترین روش ها برای بیرون آمدن از کنج راحتی
10 بهترین روش ها برای بیرون آمدن از کنج راحتی
کنج راحتی یا محیط امن ، حالت روانی است کــه در آن فرد نمی خواهد کار دیگری جز وضعیت فعلی اش را انجام دهد و بنابراین ممکن است تا اخر عمر در همان حالت بماند! تفاوت افراد موفق و درجازن در این است کــه موفق ها کنج راحتی شان را به راحتی کنار می زنند و شروع به کسب تجارب جدید می کنند.
کنج راحتی یا محیط امن (به انگلیسی: Comfort Zone) یک حالت رفتاری است کــه در آن، عملکرد فرد خنثی بوده و سعی ميکند کــه با عدم فعالیت و ریسک پذیری زیاد، شرایط ثابت خود را حفظ کند. شخصیت فرد با کنج راحتی کــه برای خودش دارد قابل توصیف است. کنج راحتی، نشان دهنده مرزهای روانی است کــه فرد برای ایجاد امنیت دور خود ميکشد و سعی ميکند بیرون از آن قدم نگذارد. برای بیرون رفتن از این مرزها، فرد باید رفتارها و تجارب جدیدی را امتحان کند و اجازه دهد کــه محیط به آنها پاسخ دهد.
یکی از مثالهای خوب برای بیرون رفتن از کنج راحتی، استعفا از شغلی آزاردهنده است کــه فرد از ترس مشکلات آتی و عدم امنیت، آن را رها نميکند.
ترس لازمه رشد انسان است. هر بار کــه آگاهانه از «محیط امن» خود بیرون ميآییم، یک قدم به سوی موفقیت بیشتر گام بر ميداریم و بار دیگر با راحتی بیشتری ميتوانیم از کنج راحتی خود خارج شویم.
کنج راحتی یا محیط امن در واقع نوعی حالت رفتاری است کــه در آن، فرد عملکرد خنثی دارد و سعی ميکند کــه با عدم فعالیت و ریسکپذیری زیاد، شرایط ثابت خود را حفظ کند.
به زبان سادهتر، کنج راحتی، نشان دهنده مرزهای روانی است کــه فرد برای ایجاد امنیت دور خود ميکشد و سعی ميکند بیرون از آن قدم نگذارد.برای بیرون رفتن از این مرزها، فرد باید رفتارها و تجارب جدیدی را امتحان کند و اجازه دهد کــه محیط به آنها پاسخ دهد.شخصیت افراد را بر اساس کنج راحتی کــه برای خود دارند توصیف و تفسیر ميکنند.
برای رشد و ایجاد تغییر در زندگی لازم است کــه از کنج راحتی خود بیرون بیایید. اما چگونه ميتوان بر ترس از این کار غلبه کرد؟ در زیر تجارب چندین کارآفرین را برایتان مثال زدهایم کــه با قدمهای کوچک اما موثر توانستهاند بر ترسهای خود غلبه کنند و از محیط امنشان بیرون بیایند. برای آگاهی از داستان موفقیت این افراد تا انتهای مطلب همراهمان باشید.
۱- قدر و منزلت چیزی را ندانستن
کارآفرینی موسوم به «رابی برثام» در مورد بیرون آمدن از محیط امن خود گفته: من از مشکلات زندگی خود درسهای زیادی گرفتهام. این مشکلات همانند موفقیتها مرا در مسیر درست قرار دادهاند؛ از طلاق گرفته تا همکاری با شریک کاری بسیار آزاردهنده و بیمنطق. اما همه این مسایل به جای اینکــه سد راه من شوند، باعث شدند تا کنج راحتی بیرون بیایم.
۲- تغییر دادن عادتهای روزانه
«کیم کوپه»، موسس ZinePak، ميگوید: عادات روزانه و روزمرگیهای زندگی یک فرد بیشتر از این کــه کاربردی باشند، او را در محیط امن حفظ ميکنند. من برای اینکــه بتوانم از کنج راحتی خود بیرون بیاییم هر روز یک تغییر کوچک در روند عادی زندگیام ایجاد ميکردم. به طور مثال، از مسیر تازهای به محل کار ميرفتم، ساعت ناهار خود را تغییر ميدادم، به جای آسانسور از پلهها استفاده ميکردم.
همین تغییرات به ظاهر جزئی و کوچک باعث ميشد تا هر روز با آدمهای متفاوتی مواجه و با دیدگاههای تازهای آشنا شوم. همه این کارها در کنار هم باعث شدند تا در زندگی شخصی و شرایط کاری خود تغییرات بزرگی را رقم بزنم.
۳- به سمت ترسهای خود حرکت کنید
«مارک کراسنر»، موسس Expectful، ميگوید: زمانی رسید کــه من متوجه شدم هر آنچه از آن هراس دارم دقیقا چیزهایی هستند کــه تغییرات مثبتی در زندگی من ایجاد ميکنند. الان هر وقت از چیزی ميترسم ميدانم باید به سمت آن هراس گام بردارم و انجامش بدهم. بدون شک انجام چنین کاری مشکلات و سختیهای خود را دارد اما نتیجهاش به قدری خوب است کــه در نهایت رضایت شخصی را برای من بدنبال دارد.
۴- از کنترل کردن اوضاع دست بردارید
فردی به نام «لیلا لوئیس»، مدیر Be Inspired PR در رابطه با خروج از محیط امن چنین ميگوید: شاید این کار هر روز من نباشد اما هر زمان کــه از گوشه کوچکی از کنترل کردن اوضاع دست بر ميدارم گویی یک قدم بیشتر از منطقه راحتی خود بیرون آمدهام. من یک نیروی جدید استخدام کردهام تا فعالیتهای شبکــههای اجتماعی شرکتم را به انجام برساند. همچنین گوشهای از کارهای مدیریتی را به کارمندانم محول کردهام تا بتوانم از کنج راحتی خود بیرون بیایم و بدانم کــه بقیه هم ميتوانند کارها را درست و کامل انجام دهند.
کنج راحتی، نشان دهنده مرزهای روانی است کــه فرد برای ایجاد امنیت دور خود ميکشد و سعی ميکند بیرون از آن قدم نگذارد.
۵- مسایل جدید را امتحان کنید تا احساس راحتی به شما دست بدهد
«درو هندریکز» در این رابطه ميگوید: من سعی ميکنم روشها یا کارهای جدیدی را امتحان کنم تا زمانی کــه دیگر از آن ترسی در وجود خود حس نکنم. گاهی عادت کردن به مسایل جدید خیلی طول ميکشد اما دست از تلاش بر نميدارم و آن را تا وقتی ادامه ميدهم کــه دیگر نه ترسی وجود داشته باشد نه ناراحتیای. پس از رسیدن به این مرحله، مسایل سخت دیگری را شروع ميکنم. هرگز دوست ندارم در جا بزنم و در کنج راحتی خود بمانم.
۶- سوالاتی بپرسید کــه دیگران دوست ندارند
«زِو هرمان» (Superior Lighting) ميگوید: من همیشه دوست دارم بدانیم کارمندانم، مشتریانم و روابط آنها با هم در چه وضعیتی است و چگونه پیش ميرود. به همین خاطر اغلب مواقع مکالمههای باز با آنها دارم و از آنها ميپرسم کــه از همکاری با من و شرکت من چه حسی دارند و آیا راضی هستند یا خیر. برای یافتن مشکلات واقعی و رشد هر چه بیشتر شرکتم سعی ميکنم مسایل مهم را موضوع صحبتم بکنم.
۷- با غریبهها معاشرت کنید و همکلام شوید
«مت دویل» (Excel Builders): من از حرف زدن با غریبهها بسیار خوشحال ميشوم. به همین خاطر در هر موقعیت و فرصتی کــه بدست بیاورم، از صف اتوبوس و مترو گرفته تا رستوران و کافه، سعی ميکنم با غریبهها سر صحبت را باز کنم. این کار باعث ميشود تا خجالت از حضور در کنار غریبهها به تدریج از بین برود. به نظر من معاشرت مردم با هم دنیا را قشنگتر ميکند.
۸- موافقت کردن با کسی کــه در حالت عادی برایتان مهم نیست
«راسل کومر» ( eSoftware Associates Inc): گاهی وقتی کسی چیزی به من پیشنهاد ميدهد کــه در حالت عادی از پذیرفتن آن خودداری ميکنم، دوست دارم خودم را سوپرایز کرده و بگویم بله! حتی اگر این نظر یا پیشنهاد به کار و بیزینس مربوط باشد، مثل تاکتیکهای جدید یا دعوت برای ملحق شدن به یک تیم ورزشی آماتور برای تفریح آخر هفته باشد. حتی اگر این قبول کردن مزیتی هم برایم نداشته باشد، باعث ميشود تا تجربه جدیدی کسب کنم.
۹- مقابل دوربین قرار بگیرید
«سولومون ثیموثی» (OneIMS)، در رابطه با بیرون آمدن از کنج راحتی ميگوید: من هر روز در مقابل دوربین قرار ميگیرم. ساخت ویدئو همیشه چالشهایی برای من رقم ميزند و کمک ميکند تا اطلاعات به روز خودم را به بهترین نحو ممکن ارائه دهم و از منطقه راحتی خود بیرون آمده و خود در فضای اینترنت قرار دهم. حتی اگر این کار برای بازاریابی نرمافزار ساخت من باشد هم باعث ميشود تا در شرایطی قرار بگیرم کــه چندان راحت نیستم و نقطه امن و راحتی من بشمار نميرود.
۱۰- فهرستی از اهداف رشد خود تهیه کنید
«نیکول مونوز» (Start Ranking Now) در رابطه با غلبه بر ترسها و به چالش کشیدن خود در زندگی ميگوید: من یک لیست از اهدافی تهیه کردهام کــه باعث رشد من در زندگی ميشوند. مسایلی همچون یادگیری سخنرانی در انظار عمومی، خطر کردن، کشف و پیدا کردن ایدههای عجیب و جدید. من این فهرست را همیشه نزد خود دارم و سعی ميکنم در انتهای روز آن را مرور کنم. از آنجا کــه هر روز به لیست اهدافم سر ميزنم مطمئنم کــه ميتوانم روی تحقق آنها حساب کنم. این کار باعث ميشود تا هر روز یک قدم بیشتر در راستای رسیدن به اهدافم گام بردارم.
اغلب افراد سعی ميکنند با انجام کارهایی خارج از این دایره، از آن بگریزند. هر چیزی کــه بتواند اندکی سطح اضطراب را افزایش دهد، خارج از مرزهای دایرهی راحتی فرد انگاشته ميشود. برای مثال اگر رفتن به سر کار و قرار گرفتن در معرض ترافیک و شلوغی مترو منجر به افزایش اضطراب شما ميشود و حس راحتی را در شما کاهش ميدهد، این فعالیت، خارج از محدوده دایرهی راحتی شما به حساب ميآید.
البته با اینکــه اضطراب چیزی نیست کــه کسی تمایلی به کسب کردنش داشته باشد، اما مقدار کمی از آن به طرز شگفتانگیزی موثر و مفید است. در بسیاری مواقع ما به اندکی اضطراب نیاز داریم تا بتوانیم خود را به انجام کاری ترغیب کنیم. بدینترتیب کارایی ما بهبود میابد. در مطالعهای کــه در سال ۱۹۰۸ بر روی موشها انجام شد مشخص شد کــه با تفویض وظیفهای بسیار بسیار ساده، کارایی افزایش یافته و متعاقبا سطح اضطراب نیز مقداری رشد ميکند. سختتر شدن وظایف، افزایش نسبی اضطراب و در نتیجه بهبود عملکرد را نشان داده و نهایتا با تخصیص وظایفی بسیار پیچیده، سطح اضطراب به حدی افزایش میابد کــه کارایی به صفر ميرسد.
دایرهی راحتی معمولا به شکل بالا تصویر ميشود. دایرهی راحتی در دایرهی یادگیری محصور شده و دایرهی یادگیری در محاصرهی دایرهی ترس است. جایی کــه سطح اضطراب به حد نهایی ميرسد. با کمک تصویر بالا ميتوان فهم بهتری از مثال آزمایش بر روی موشها داشت. وقتی وظیفهای بسیار ساده بوده، موشها در دایرهی راحتیشان به راحتی به آن پرداختهاند. بدون اینکــه احساس اضطراب خاصی داشته باشند. با افزایش سطح اضطراب موشها به محدوده دایرهی یادگیری وارد شده و حتی عملکرد بهتری از خود نشان دادهاند. اما هنگاميکــه وظیفهای سخت به آنها محول شده، با اندکی افزایش سطح اضطراب، به دایرهی ترس وارد شدهاند و سطح کارایی به حداقل و حتی صفر رسیده است.
با شک و تردید چه باید کرد؟
بخش اعظمی از اضطراب ما ناشی از شک در خصوص میزان سادگی یا پیچیدگی کارهایی است کــه باید انجام دهیم. کارهایی کــه ما را از دایرهی راحتیمان بیرون ميکنند. دلیل این مساله این است کــه کارهای روتین و سادهای مثل تماشای سریال، غذا پختن یا شستن ظرفها اصلا برای ما مسایلی مهم و پیچیده به حساب نميآیند. چرا کــه به خوبی با هر یک از آنها آشنایی کافی داریم. اما نتیجه فکر کردن به انجام کارهایی مثل رانندگی برای اولین بار، چتربازی یا هر کار جدیدی کــه در خصوص انجام آن نسبت به آن کار و خودمان شک داریم، افزایش اضطراب است.
نتیجهی شک به هر کاری بروز احساسات و نمود تجربیات منفی است. نتیجهی مطالعهای در همین رابطه نشان داده زمانی کــه شرکتکنندگان در آزمایش در برابر موقعیتهای تازه کــه در مورد آنها تردید داشتهاند قرار گرفتهاند، بدبینی و اضطراب در آنها افزایش یافته است. در مقابل، شرایطی کــه از نتیجهی آن مطلع بودهاند میزان کمتری از نشانههای منفی را در آنها بروز داده است.
ما به طور کلی در مقابل موقعیتها یا چیزهای تازه، واکنشهای منفی بروز ميدهیم. «برنِی براون» (Brené Brown) -محقق- در این باره ميگوید موقعیتهای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی جدید همیشه در ما تردید ایجاد کرده و دایرهی راحتی ما را کوچکتر ميکنند. و هر چه میزان تردید و ترس ما از قرار گرفتن در موقعیتها تازه بیشتر شود، بیرون آمدن از دایرهی راحتی برای ما سختتر و پیچیدهتر خواهد شد.
آشنایی با موقعیتها و چیزهای تازه به ما احساس راحتی و حتی لذت ميدهد. اما گارد گرفتنهای اولیه در مقابله با چنین موقعیتهایی چندان هم عجیب نیست. با نگاه از زاویه روند تکامل، ما احساس امنیت بیشتری در مقابل شرایطی کــه با آنها آشنا هستیم داریم و رفتارهای مثبت و منفی ما در موارد متفاوت ناشی از همین حس غریزی است. تصور ذهنیمان به ما ميگوید: «قبلا در موقعیت مشابه زنده ماندم، پس امتحان آن این بار هم مشکلی ایجاد نميکند و در امان خواهم بود.»
از طرفی، امتحان کردن چیزهای جدید انرژی زیادی نیاز دارد. پس وقتی کــه احساس خستگی و بیحالی داشته باشیم، بیشتر به پرداختن به عادتهای قدیمی و معمولمان تمایل داریم و ریسکهای کمتری را ميپذیریم. همین مساله ما را -حداقل تا بازیابی دوبارهی انرژی- در دایرهی راحتیمان نگه ميدارد.
اما آیا واقعا باید از دایرهی راحتی خارج شد؟ آیا نتیجهی انجام این کار مفید است؟ پاسخ علم به این سوالات -در اغلب موقعیتها- مثبت است. ما هم به پیدا کردن یک نقطهی امن و مطلوب در دایرهی یادگیری تمایل داریم، اما در واقع بخاطر نگرانی ناخودآگاه در خصوص ورود به دایرهی ترس، از دایرهی راحتیمان هم خارج نميشویم. در ادامه چند مزیت برای خروج از دایرهی راحتی و تلاش برای بهبود آستانهی تحمل در صورت افزایش اضطراب آمده است:
کمک به پیشرفت
مقدار اندکی اضطراب و تردید، زمانی مفید است کــه با احساس موفقیت همراه شود. در این صورت رشد شخصی و شخصیتی را نتیجه خواهد داد. به همین دلیل است کــه برخی ماجراجوییهای خارج از محیط تکراری خانه -مثل کوهنوردی، چتربازی و حتی دوچرخهسواری- ميتواند هیجان مثبت در ما ایجاد کند. چنین فعالیتهایی سطح اضطراب را تا حدی امن و مثبت افزایش ميدهند و پس از پایان آنها و بازگشت به خانه، احساسات مثبتی همچون کسب یک دستاورد مفید و اعتماد به نفس در ما ظاهر شده یا افزایش پیدا ميکنند.
گسترش دایرهی راحتی
اگر دایرهی راحتی شما کوچک است، تعداد چیزهایی کــه ميتوانید بدون اضطراب به انجام برسانید هم کم خواهد بود. در این صورت اغلب اوقات -بخاطر ناتوانی در انجام بسیاری از کارها- مضطرب هستید و بهعلاوه پیشرفتهای کمتری را هم تجربه خواهید کرد. با خروج مکرر از دایرهی راحتی، شما ميتوانید تعداد عادتها و کارهای مفید بیشتری را به دایرهی راحتی خود بیاورید.
انجام کارهای جدید و کمک به یادگیری چیزهای بیشتر
ماجراجوییهای بیشتر منجر به ترشح دوپامین ميشود. دوپامین نقشی اساسی در ایجاد انگیزه در ما بازی ميکند و هیجانهای تازه، میزان آن را افزایش ميدهد. بهعلاوه هیجان بیشتر، بهبود حافظه و افزایش یادگیری را هم نتیجه ميدهد.
«دنیل اچ. پینک» (Daniel H. Pink) نویسنده کتاب Drive: The surprising Truth About What Motivates Us ميگوید ایدهآلترین چیزی کــه ميتوانیم برای به دست آوردن انگیزهی بیشتر نیاز داشته باشیم، محیطی با متعادلترین میزان راحتی برای بیشترین سطح بازدهی است. به گفتهی او اگر شما زیادی احساس راحتی کنید، کارایی کمتری دارید. اگر احساس راحتی در شما زیادی کم است، باز هم میزان کارایی پایینی دارید.
سعی کنید کــه سطح میانه را برای خود پیدا کنید. جایی کــه میزان اضطراب شما در سطح کنترل شدهای باشد کــه در کنار استفاده از آن برای ایجاد انگیزه، تواناییتان برای مدیریت امور را هم از دست ندهید. هر گاه این شرایط به سطح متعادل و معقول رسید، سعی کنید با گسترش مسوولیتها را -تا آنجا کــه اضطراب شما را تا دوباره تا حد معقول و آستانهی تحملتان بالا ميبرد- افزایش دهید. در این صورت در کنترل میزان اضطراب و گسترش دایرهی راحتی خود موفق عمل کردهاید.
اگر قصد گسترش مرزهای دایرهی راحتی خود را دارید و در عین حال نميدانید از کجا باید شروع کنید، ميتوانید با کمک این ابزار آنلاین، مرزهای دایرهی راحتی خود را بازشناسی کنید. با استفاده از این ابزار، ميتوانید با پاسخگویی به چند سوال در خصوص سبک زندگی و میزان هیجانهایی کــه تجربه ميکنید، به عددی برسید کــه نشان ميدهد دایرهی راحتی شما چقدر کوچک یا بزرگ است. به علاوه ميتوانید با مطالعه پیشنهادات و توصیههایی کــه پس از سوالات به شما ميشود، نسبت به بهبود اوضاع اقدام کنید. اینکــه تا چه حد ميخواهید مرزهای دایرهی راحتی خود را گسترش دهید، کاملا به شما و مسیری کــه برای خود در زندگی ترسیم کردهاید بستگی دارد. نکته مهم در اینجا، ایجاد تعادل بین راحتی، امنیت، سلامت و البته میزان هیجانهایی است کــه ميخواهید تجربه کنید.