نقش همدلی عاطفی در زندگی اجتماعی
همه ی ما در دنیای امروزی دارای روابط اجتماعی بسیاری هستیم کـه هر روزه با خیل عظیمی از افراد سرو کار داریم از کار در اداره گرفته تا در محیط آموزشی و بـه نحوی هم افراد بـه هم پیوند خورده اند. اما گاهی هم در این انبوه جمیعت احساس تنهـایی میکنیم و هستند افرادی کـه بـه همدلی و نوع دوستی نیازمند هستند.
آخرین باری را کـه با یک دوست همراه بودید کـه احساس غم یا ناامیدی می کرد بـه یاد دارید؟ شاید اشک هـای آنهـا پاسخی را در ما ایجاد می کند. ما احساس می کنیم کـه می خواهیم بـه نحوی آنهـا را آرام کنیم. وقتی در این مواقع با آنهـا می نشینید، احتمالاً احساس غم و اندوه می کنید و دوست دارید هرکاری کـه می توانید برای کاهش غم و اندوه آنهـا انجام دهید
همدلی شناختی
وقتی همدلی شناختی را تمرین می کنیم، در حال تمرین چشم انداز شخص دیگری هستیم. همدلی شناختی یعنی خود را بـه جای کسی دیگر قرار دهیم.
بـه عنوان مثال، اگر یک دوست، شغلی را کـه برای آن بـه مصاحبـه رفته اسـت نتواند تصاحب کند، بـه احتمال زیاد می توانید ناامیدی او را ببینید. با این حال، شما همچنین ممکن اسـت درک کنید کـه او با اسـتعداد اسـت و بـه زودی شغل بسیار خوبی پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر، هنگامی کـه ما در حال همدلی شناختی هستیم، می توانیم با افرادی کـه در آنجا هستند آشنا شویم و بفهمیم کـه چرا پس از عدم دریافت شغل، احساس ناراحتی یا ناامیدی می کنند. ما تمرین میکنیم کـه از دیدگاه آنهـا بـه وضعیت یا شرایط نگاه کنیم.
همدلی عاطفی در زندگب عاطفی اهمیت فراوانی دارد
همدلی عاطفی
وقتی همدلی عاطفی را تجربـه می کنیم، از منظر شناختی حرکتی بـه یک تجربـه احساسی مشترک می پردازیم.ما معمولاً ازهمدلی بـه عنوان قرار دادن خود بـه جای شخص دیگر یاد می کنیم، تلاش می کنیم درک بـهتری از تجربـه آنهـا بدست آوریم.
آیا می دانید محققان چند شکل مختلف همدلی را شناسایی کرده اند؟
دو شکل اصلی همدلی کـه شناسایی و تحقیق شده اند عبارتند از: همدلی شناختی و همدلی عاطفی (همچنین بـه عنوان همدلی موثر شناخته می شوند). اگرچه آنهـا کاملاً متفاوت هستند، اما هر دو آنهـا در شکل گیری و حفظ ارتباط با دیگران، مهم هستند.
چرا همدلی اهمیت دارد؟
همدلی بـه ارتباط افراد کمک می کند، آنهـا را در ظرفیت کمک و یا بـهبودی بـه سمت یکدیگر سوق می دهد. وقتی شما نسبت بـه دیگران ابراز همدردی می کنید، انرژی دفاعی آنهـا کم می شود و انرژی مثبت جایگزین آن می شود. این در شرایطی اسـت کـه می توانید در حل مشکلات خلاقیت بیشتری را کسب کنید. همانطور کـه بـه طور مداوم در زندگی و محل کار خود درحال تعامل، تعادل و پویایی روابط هستیم. وقتی فاقد همدلی شویم، قادر بـه ایجاد و پرورش ارتباطات بین فردی نیستیم کـه این امرمنجر بـه ایجاد روابط کم رنگ تر، از بین رفتن اعتماد بـه نفس و انزوا می شود.
کار مشارکتی یاحل مشکلات در هنگام عدم همدلی، مشکل تر می شود. جامعه ما برای تسهیل ارتباطات و حرکت رو بـه جلو بـه همدلی متکی اسـت. هنگامی کـه عنصرهمدلی از دست می رود، ما در بـهره وری و نوآوری ایده هـای جدید از هم جدا می شویم. همدلی (شناختی و عاطفی) راه هـایی را نشان می دهد کـه ما می توانیم با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده در زمان بحران در ارتباط باشیم. بین دو نوع همدلی تفاوت هـای مشخصی وجود دارد.
یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی توسعه یافته، ترکیبی از عناصر نظریه یادگیری شناختی و نظریه یادگیری رفتاری اسـت. پیشنهـاد می شود کـه افراد با اسـتفاده از الگوسازی و تجربـه همدلی دیگران می توانند ظرفیت خود را برای همدلی افزایش دهند. همدلی بـه بستن شکاف عاطفی بین افراد، ایجاد ارتباط و یک تجربـه مشترک کمک می کند. وقتی نمی دانیم تجربـه عاطفی مشترک با شخصی چه احساسی دارد، دانستن چگونگی انجام این کار با دیگران دشوار اسـت.
تعریف همدلی از دیدگاه کارل راجرز
یکی از تعریف هـای پایه دربارهی همدلی، توسط کارل راجرز ارائه شده و دیگرانی کـه پس از او بـه این حوزه پرداختند، همواره بـه تعریف او توجه داشتهاند:
همدلی بـه معنای درک دنیای شخصی طرف مقابل؛
انگار کـه دنیای خودتان اسـت.
و البته قید انگار مهم اسـت و نباید از بین برود.
همدلی یعنی حس کردن خشم، ترس و سردرگمیِ درمانجو؛ چنانکـه انگار حس خودتان بوده؛
بدون اینکـه خشمگین شده، بترسید، یا اینکـه سردرگم شوید.
میتوانیم بگوییم همدلی یعنی اینکـه بـه شکلی بـه دنیای اطراف نگاه کنیم کـه انگار، از چشم فرد دیگری بـه جهـان مینگریم.
اگر از ظاهر اصطلاح Vicarious Introspection نمیترسید، باید بگوییم کـه این عبارت دوکلمهای کـه هـاینز کوهـات مطرح کرده نیز یکی از بـهترین تعریف هـای همدلی اسـت.کلمهی Vicarious برای توصیف کارهـایی بـه کار میرود کـه از طرف فرد دیگر و بـه نیابت از او انجام میدهیم.کلمهی Introspection هم چنانکـه در درسهـای دیگر متمم هم اشاره شده، بـه معنای دروننگری و جستجوی حالات و تجربیات درونی اسـت.
بنابراین میتوانیم همدلی را بـه صورت درون نگری نیابتی تعریف کرده یا این تعبیر را بـه شکل زیر بـه یک جملهی فارسی ساده تبدیل کنیم:
همدلی یعنی اینکـه بـه درون وجود من بیایی،و بکوشی بـه نیابت من و از طرف من،درون من را جستجو کنی و دنیای اطراف را، آنچنانکـه من میبینیم، ببینی و بفهمی.
همدلی و همدردی
اکثر نویسندگان در زمینهی مدیریت و هوش هیجانی، ترجیح میدهند بـه جای همدلی شناختی و همدلی احساسی، از دو اصطلاح همدلی و همدردی اسـتفاده کنند.
ما هم همین شیوه را بـهکار میگیریم.خصوصاً اینکـه دغدغهی اصلی ما همدردی نیست:
ما نمیخواهیم بـه مدیری کـه حقوق کارمندان خود را نداده اسـت، بگوییم خودت حقوق نگیر تا حس همدردیات تقویت شود.بـه یک پزشک بگوییم خودت تک تک بیماریهـا را تجربـه کن، تا توانایی همدردیات افزایش یابد.بگوییم قاضی کـه خود جرمی انجام نداده باشد، هرگز نمیتواند همدردی کند و از این منظر، قاضی ضعیفی اسـت.
تقریباً هر چه در کتابـهـای مدیریت، هوش هیجانی و کاریزما دربارهی همدلی میبینید بـه جنبـهی شناختی (Cognitive) آن پرداخته و ما هم با شما قرار میگذاریم کـه از این بـه بعد، وقتی همدلی را بـهکار میبریم، منظورمان همین جنبـه باشد.