لیبیدو چیست؟ | لیبیدو تعیین کننده سرنوشت
لیبیدو چیست؟ | لیبیدو تعیین کننده سرنوشت
اگر بگوییم لیبیدو تعیین کننده سرنوشت است سخنی به گزاف نگفته ایم ، وقتی کودک از مادر متولد می شود لیبیدو در تمام بدن کودک پخش است ، ولی بعدا در لب و دهان کودک جمع می شود و بعد متوجه نشیمن می گردد و بعد به طرف آلت تناسلی می رود ، پزشک مشهور مجارستانی هم یک قرن قبل از فروید در سال 1789 به این سه نقطه شهوت زا اشاره کرده بود. لی بیدو دائما در فعالیت است ، مانند پروانه ای از گلی بر روی گل دیگر می نشیند. به همین دلیل است که کودک در هر روز ، در هر هفته و در هر سال به کار تازه یا چیز دیگری علاقمند میشود ، وقتی از عروسک بازی و چوب سواری سیر شد به طرف اسباب بازی ها یا کارهای دیگر می رود ، این انرژی لیبیدو است که کودک و انسان را هر روز ، هر ماه و هر سال و در هر مرحله ای از عمر به کار شی ء تازه ای علاقمند می کند.
برای این که انسان شخصی معمولی و روانی سالم داشته باشد باید لیبیدو به سیر گردش خود ادامه دهد و اگر در جایی یا بر روی چیزی باقی بماند و متوقف شود ممکن است ایجاد اختلال روانی نماید ، باقی ماندن عشق و علاقه یعنی همان لیبیدو بر روی یک چیز یا در یک عضو را در اصطلاح روانشناسی تثبیت لیبیدو می گویند. اما بعضی وقت ها هم لیبیدو تثبیت نمی شود بلکه اگر یک چیز نشد متوجه چیز دیگر می شود ، مثلا وقتی جوانی عاشق شد یعنی لیبیدو به طرف عشق و شهوت رفت دو حالت ممکن است رخ دهد یا جوان دچار ناراحتی روانی می شود که اگر شدت پیدا کند به اصطلاح مجنون و دیوانه می شود که در این صورت می گوییم لیبیدو تثبیت و واپس زده شده است و یا ممکن است جوان عاشق شگست خورده و برای جبران شکستش به طرف تحصیل یا هنر یا شعر و ادبیات برود که در اینصورت تمام یا بخشی از انرژی لیبیدو به مصرف ترقی و پیشرفت آن جوان می رسد که در اینصورت به اصطلاح روان کاوی به آن می گویند لیبیدو تصعید شده است. بسیارند نقاشان ، مجسمه سازان ، شعرا ، هنرمندان ، فرماندهان و مردان بزرگی که این بزرگی و عظمت خود را مدیون تصعید لیبیدو هستند. یعنی انرژی عظیم جنسی خود را در راه ترقی و پیشرفت در زندگی مصرف کرده اند.
لیبیدو باعث زنده ماندن
لیبیدو تنها شهوت خالص نیست ما اگر دست به خودکشی نمی زنیم به این علت است که به زنده ماندن علاقمند هستیم ، نعمت های دنیا را دوست داریم و دلیل تمام این ها لیبیدو است ، پس اگر مثلا لیبیدو از جسم ما خارج شود ما فورا دست به خودکشی خواهیم زد زیرا تمام علایق و تمایلات ما از بین رفته است. این لیبیدو است که به هر انسانی می گوید زنده باش ،پدر و مادرت را دوست داشته باش ، بچه ات را دوست داشته باش ، به همه چیزهای زندگی علاقه داشته باش ، لیبیدو انرژی تحریک کننده ای است که آدمی را به هرگونه تلاش و کوششی وا می دارد و در هر کس که این انرژی درگیر و در زنجیر اسیر شده باشد ، بیشتر تلاش و تکاپو خواهد کرد.
لیبیدو ناپلئون و نادرشاه و صدها فرماندهان نظیر آن ها را به آن عظمت و بزرگی می رساند و از فلاسفه و دانشمندان یونانی سقراط ، افلاطون و ارسطو می سازد و هزاران نفر را به جنون و دیوانگی می کشاند و روانه تیمارستان ها می کند و در عین حال شاعران بزرگ نظیر فردوسی ، سعدی و حافظ می سازد ، موسیقیدان هایی نظیر بتهوون و . . . بوجود می آورد و مجسمه سازانی مانند میکل آنژ درست می کند و دیوانگانی مانند نرون و اسکندر می سازد که اولی شهر رم و دومی تخت جمشید را به آتش می کشد.
فروید ریشه و عمق همه تکاپوها را انرژی جنسی می داند که سایر علاقه های دیگر قیافه های تغییر شکل یافته شهوت هستند ، بعنوان مثال اگر ما یک کاسه آب را در ظرف های مختلف بریزیم در هر ظرفی آب شکل و قالب آن ظرف را به خود می گیرد ، آب در لیون به شکل لیوان است ، در استکان به شکل استکان ، لیبیدو در افراد هم به شکل های گوناگون دیده می شود ، یکی علاقمند به عبادت می شود و دیگری علاقمند به مشروب خواری و قمار ، یکی پول ها را روی هم انبار می کند و دیگری به دنبال شعر و ادبیات می رود. لذتی که مومن از عبادت می برد همان لذت را قمار باز از شرط بندی می برد و همان لذت را خسیس از انباشتن پول می برد. همه این ها به علت تحریک لیبیدو و قیافه های تغییر شکل یافته لیبیدو هستند.
منبع : روان شناسی هیپنوتیزم نوشته کابوک