داستان,حکایت و شعر
شعر مولانا اندر دل من درون و بیرون همه اوست

شعر مولانا اندر دل من درون و بیرون همه اوست
رباعی 172 از دیوان شمس مولانا بلخی اینچنین عاشقانه سروده است:
اندر دل من درون و بیرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد
بیچون باشد و جود من چون همه اوست
معنی کلی شعر:
مولانا می گوید که تمام وجود من خداست و چگونه بدون او می توانم زندگی کنم.
وقتی کل و همه اجزاء جهان از او وجزئی از اوست چگونه جزء را به کل کافر یا با ایمان بدانیم.
مطالب بیشتر:
شعر مولانا بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
شعر آن شبی که دلی بود به میخانه نشستیم از مولانا
شعر صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم از مولانا
شعر دلا نزد کسی بنشین مولانا دیوان شمس