داستان,حکایت و شعر

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

پروین اعتصامی از پیروان «جریان تلفیقی» اســت. مضامین و معانی اشعار پروین، توصیف‌کنندهٔ دلبستگی عمیق وی به پدر، اســتعداد و شوق فراوان او به آموختن دانش، روحیهٔ ظلم‌ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستم‌دیدگان اســت.

 

اشعار پروین اغلب از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی خالی‌اند. در میان اشعار او، شعری وجود ندارد که با کمک آن بتوان صراحتاً شخص شاعر را شناخت. شعر پروین از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سؤال و جواب» اســت.

 

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن اســت، افسار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیــست، ره هموار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: می باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: نزدیک اســت والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: آگه نیــستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیــست

شعر مست و هشیار | محتسب و مست از پروین اعتصامی

گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هوشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیــست

 

 

2.5/5 - (4 امتیاز)

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا