شعر زیبای من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد از اســتاد شهریار
اســتاد شهریار در نوع خود بی نظیر بود در این مقاله گزیده از اشعار زیبا و خواندنی او را تهیه کرده ایم با ما در ادامه همراه باشید .مهمترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام؛ (سلام به حیدربابا)، اســت که از معروفترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاســت. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاســت.
با رنگ و بویت ای گــل گــل رنگ و بو نــدارد
با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی اســت
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد
دارد متاع عفت از چار سو خریدار
بازار خودفروشی این چار سو ندارد
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مــکن عیب
عیب اســت از جوانی کاین آرزو ندارد
خورشید روی من چون رخساره برفروزد
رخ برفروختن را خــورشید رو نــدارد
سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن
هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد
او صبر خــواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قــصدی که او ندارد
با شهریار بی دل ساقی به سرگــرانی اســت
چشمش مــگر حریفان می در سبو ندارد
شهریار