شعر درباره دختر | شعر عاشقانه دختر
شعر درباره دختر | شعر عاشقانه دختر
دختر كنار پنجره تنها نشست و گفت
اي دختر بهار حسد مي برم به تو
عطر و گل و ترانه و سر مستي ترا
با هر چه طالبي بخدا مي خرم ز تو
بر شاخ نوجوان درختي شكوفه اي
با ناز ميگشود دو چشمان بسته را
ميشست كاكلي به لب آب تقره فام
آن بالهاي نازك زيباي خسته را
خورشيد خنده كرد و ز امواج خنده اش
بر چهر روز روشني دلكشي دويد
موجي سبك خزيد و نسيمي به گوش او
رازي سرود و موج بنرمي از او رميد
خنديد باغبان كه سرانجام شد بهار
ديگر شكوفه كرده درختي كه كاشتم
دختر شنيد و گفت چه حاصل از اين بهار
اي بس بهارها كه بهاري نداشتم
خورشيد تشنه كام در آن سوي آسمان
گويي ميان مجمري از خون نشسته بود
مي رفت روز و خيره در انديشه اي غريب
دختر كنار پنجره محزون نشسته بود
به یک دختراحترام بگذارید ، چون :
می توانید معصومیتش را در شکل یک دختر حس کنید
میتوانید علاقه اش را در شکل یک خواهر حس کنید
می توانید گرمایش را در شکل یک دوست حس کنید
میتوانید اشتیاقش را در شکل یک معشوقه حس کنید
می توانید فداکاریش را در شکل یک همسر حس کنید
می توانید روحانیتش را در شکل یک مادر حس کنید
می توانید برکتش را در شکل یک مادربزرگ حس کنید
با این حال او محکم و استوار نیز هست
قلبش بسیار لطیف ، فریبنده ، ملیح ، بخشنده و سرکش هست …
او یک دختر هست با دنیایی از ظرافت و دیوانگی !
مطالب بیشتر:
متن زیبای دختر چشم قهوه ای در کافه
شعر بوسه ،شعر درباره بوسه از لب یار
شعر عاشقانه دختر،شعر درباره دختر ایرانی،درباره فرزند دختر،دلنوشته در مورد دختر،شعر دخترانه،شعری در وصف زیبایی یک دختر،شعر در مورد پدر و دختر