شعر برای زیستن دو قلب لازم است از شاملو
شعر برای زیستن دو قلب لازم است از شاملو
در این مقاله گزیده ای زیبا از شعر شاملو تهیه شده داست در ادامه سر گذشت ایشان بعد از چند سال زندگی پر از فرازو نشیب بازگو شده است .در ادامه با ما همراه باشید .
سرانجام احمد شاملو
سال های آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره مي گویید: «راستش بار غربت سنگین تر از توان و تحمل من است… چراغم در این خانه مي سوزد، آبم در این کوزه ایاز مي خورد و نانم در این سفره است.» از سوی دیگر اجازه هیچ گونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمي شد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سال ها در توقیف مانده بودند.
بیماری او نیز به شدت آزارش مي داد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش، و پس از آن که در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶، در بیمارستان ایران مهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شب های دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سال ها کار ترجمه و به خصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گه گاه از او شعر یا مقاله ای در یکی از مجلات ادبی منتشر مي شد.
او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوهٔ نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شده اش را با این شیوه منتشر کرد. سرانجام در ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانهٔ شان در شهرک دهکدهٔ فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت.
برای زیستن دو قلب لازم است
برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند
قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید
قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من مي خواهم
تا انسان را در کنار خود حس کنم
دریاهای چشم تو خشکیدنی است
من چشمه یی زاینده می خواهم
پستان هایت ستاره های کوچک است
آن سوی ستاره من انسانی می خواهم
انسانی که مرا برگزیند
انسانی که من او را برگزینم
انسانی که به دست های من نگاه کند
انسانی که به دست هایش نگاه کنم
انسانی در کنار من
تا به دست های انسان نگاه کنیم
انسانی در کنارم، آینه یی در کنارم
تا در او بخندم، تا در او بگریم.
…
“احمد شاملو”