سختی های دوران کودکی ،سکوی پرتاب موفقیت
اگر گذشته بیشتر افراد موفق را بررسی کنیم مي فهميم کـــه اکثرشان در گذشته دوران کودکی سختی داشته اند. آیا دوران سخت کودکی از افراد در آینده انسان های موفقی مي سازد؟ کودکی سخت برای همه ی ما مفهوم ناخوشایندی دارد. بیشتر روانشاسان تنها به ابعاد منفی این مسأله توجه مي کنند، مثل آسیب های روانی، کمبود اعتماد به نفس و همينطور بسیاری چیزهای ناخوشایند دیگر.
با این حال، گروهی از دانشمندان تصميم گرفتند به این مسأله از زاویه ی دیگری نگاه کنند و نتیجه تحقیق آن ها نشان داد افرادی کـــه کودکی سختی داشتند، در مقایسه با کسانی کـــه در شرایط خوبی پرورش پیدا کردند، در دوران بزرگسالی از نقاط قوت زیادی برخوردارند. در ادامه به ویژگی های مثبت شخصیتی کسانی مي پردازیم کـــه کودکی سختی داشتند.
۱- مهارت های هنری
به گزارش نیک شو، همه ی ما داستان آدم هایی را شنیده ایم کـــه کودکی سختی داشتند و به لطف هنرهایشان توانستند به شهرت برسند. دانشمندان تصميم گرفتند به ارتباط ميان این دو مسأله پی ببرند. آن ها بعد از بررسی ۲۳۴ نفر از مشاغل مختلف هنری از جمله موزیسین ها، رقصنده ها، بازیگرها، طراحان و خواننده ها، آن ها را بر اساس ميزان سختی دوران کودکی به سه گروه تقسیم کردند. افراد گروه سوم کـــه کودکی بسیار سختی داشتند، بیشتر مستعد تشویش و احساس شرم بودند. اما در عین حال، این افراد مي توانستند خود را تمام و کمال وقف هنر کنند و در افکار خلاقانه ی خود غوطه ور شوند. هنر به آن ها این توانایی را مي داد کـــه زندگی بهتری برای خود بسازند.
تخیل قوی مي تواند به ما کمک کند به چیزهایی فکر کنیم کـــه بقیه قادر به تصور کردن شان نیستند. بعضی روان شناسان معتقدند ارتباط با کسانی کـــه هیچ تجربه ی منفی ای در زندگی خود نداشته اند چیز با ارزشی به ما یاد نمي دهد.
۲- انتخاب یک «استراتژی سریع»
به گفته دانشمندان کسانی کـــه در کودکی شرایط سختی را تجربه کرده اند، در زندگی اغلب به روش «استراتژی سریع» عمل مي کنند، یعنی مزایای و سودهای فوری ای را انتخاب مي کنند کـــه در حال حاضر برایشان در دسترس است و حتی به آن فکر نمي کنند کـــه کمي انتظار سود بیشتری برایشان خواهد داشت.
«آزمایش مارشمالوی استنفورد» این مسأله را ثابت مي کند. در این آزمایش، یک عدد مارشمالو را جلوی یک کودک مي گذارند و به او مي گویند اگر ۱۵ دقیقه صبر کند و آن را نخورد، مارشمالوی دیگری هم به او مي دهند، اما اگر همين حالا آن را بخورد، دیگر به او چیزی نمي دهند. کودک نرمالی کـــه در شرایط باثبات و مناسبی پرورش پیدا کرده، صبر مي کند چون این کار را تصميم منطقی ای مي داند. اما از دید کودکی کـــه در شرایط غیر قابل پیش بینی ای پرورش پیدا کرده، خوردن فوری مارشمالو انتخاب بهتری است چون ممکن است تصميم بزرگترها عوض شود یا کس دیگری مارشمالو را بخورد، و یا اتفاقات فیر قابل پیش بینی و ناخوشایند دیگری بیفتد. هر دوی این کودکان درست فکر مي کنند.
«استراتژی سریع» اغلب باعث مي شود نوجوان ها رابطه با جنس مخالف را از سنین پایین تر شروع کنند، آن ها معمولا زودتر بچه دار مي شوند و بیشتر از کودکان خانواده های ثروتمند نگران آینده ی خود هستند. در اغلب مواقع این «استراتژی سریع» به آن ها کمک مي کند سردرگم نشوند و خود را از سختی نجات دهند.
۳- سازگاری زیاد
کودکی کـــه در شرایط دشواری پرورش پیدا مي کند، از نظر روانی این توانایی را پیدا مي کند کـــه خود را به سرعت با اضطراب سازگار کند. چنین فردی مي تواند خود را به راحتی با تغییرات مطابقت دهد و راه حلی برای مشکلات پیدا کند. این افراد از انعطاف پذیری شناختی برخوردارند، یعنی توانایی تفکیک مسائل مهم از غیر مهم و همچنین تمرکز تنها و تنها بر روی مسائل با اهميت.
روانشناسان معتقدند کسانی کـــه در شرایط غیر قابل پیش بینی رشد پیدا کرده اند، از توانایی تفکر تداعی گرا برخوردارند، یعنی مي توانند به راحتی ارتباط ميان مسائل و اتفاقات مختلف را ببینند و هميشه ابعاد مختلفی از وقایع را در نظر داشته باشند.
برای مثال، به دو نفر دستورالعمل اشتباهی از نحوه ی انجام یک بازی کامپیوتری را دادند. نفر اول کـــه در شرایط خوبی پرورش پیدا کرده بود امتحان کردن همان دستورالعمل را ادامه داد و بیشتر و بیشتر سردرگم شد چون او این طرز فکر را پیدا کرده بود کـــه قواعد هميشه درست هستند. اما نفر دوم کـــه در شرایط بی ثباتی رشد پیدا کرده بود، از ریسک کردن نمي ترسید و سعی مي کرد راه حل دیگری پیدا کند. چنین افرادی مي دانند کـــه قواعد مي توانند بر حسب موقعیت تغییر کنند.
۴- تشخیص فوری خطر
نورپینفرین هورمونی است کـــه به ما کمک مي کند خطر را تشخیص دهیم. وقتی با چیز غیر منتظره یا ترسناکی مواجه مي شویم این هورمون در بدن ما تولید مي شود. طبق تحقیقات، دوز متوسطی از هورمون نوپینفرین تأثیرات مثبتی روی مغز دارد، به طوری کـــه حافظه را تقویت مي کند و توانایی یادگیری را افزایش مي دهد. کسانی کـــه کودکی سختی داشته اند مي توانند خطر را سریع تر از دیگران تشخیص دهند و فوراً شروع به پیدا کردن راهی برای دوری از آن پیدا کنند.
بنابراین، ميزان متوسطی از اضطراب (نه به مقدار زیاد) مي تواند برای بدن مفید باشد. به علاوه، تحقیقات نشان مي دهد دختران نوجوان به لطف تجربه ی اضطراب زودتر بالغ مي شوند. جالب آنکـــه این ارتباط در پسرها دیده نشده است.
۵- حافظه ی خوب و توانایی همدلی با دیگران
طبق تحقیقات، کودکانی کـــه در شرایط سختی بزرگ شده اند، از حافظه ی بهتری برخوردارند. حافظه ی این افراد به سرعت به روز مي شود و اطلاعات مفید قدیمي فراموش مي شوند و جای خود را به اطلاعات مفید جدید مي دهند. با این حال، چنین کودکانی غالباً اتفاقات بد و کسانی کـــه رفتار بدی با آن ها داشته اند را به خاطر مي سپرند. این مسأله به آن ها کمک مي کند در آینده بتوانند از خودشان محافظت کنند.
همچنین، بیشتر کسانی کـــه کودکی سختی را تجربه کرده اند، همدلی زیادی دارند و مي توانند احساسات و عواطف دیگران را بخوانند و درک کنند. این افراد روانشناسان خوبی مي شوند و مي توانند آنچه کـــه درون دیگران مي گذرد را تنها با یک نگاه درک کنند.
چطور مي توان با اتفاقات تلخ دوران کودکی کنار آمد؟
ما نمي توانیم گذشته ی خود را تغییر دهیم اما مي توانیم به آن از زاویه ی دیگری نگاه کنیم. یکی از مشکلات افرادی کـــه کودکی سختی داشته اند این است کـــه هميشه انتظار دارند اتفاق بدی بیفتد و اعتقاد ندارند کـــه وضعیت بهتری هم مي تواند وجود داشد. به جای آنکـــه برای خودتان تأسف بخورید و آسیب های روحی دوران کودکی را در شکست هایتان مقصر بدانید، بهتر است سعی کنید روی چیزهای مثبتی تمرکز کنید.
این تمرین را هم امتحان کنید. وقتی به ماجرای زندگی تان فکر مي کنید در نگاه اول به نظر مي رسد شما در آن نقش قربانی داشته اید اما مي توانید از زاویه ی دیگری هم به قصه ی زندگی تان نگاه کنید و دریابید کـــه در حقیقت قهرمان این قصه بوده اید. بنابراین مي توانید بدون آنکـــه از تجربیات گذشته غافل شوید، روی نیمه ی پر زندگی تان تمرکز کنید.