دلیل موفقیت افراد خودشیفته در زمینه شغلی
دلیل موفقیت افراد خودشیفته در زمینه شغلی
افراد خودشیفته در کار و شغل خود آدم های بسیار موفقی به شمار می روند، آیا شما هم به دلیل این کار فکر کرده اید؟ در این مطلب استاد روانشناسی کسب و کار دانشگاه لندن، توماس چامورو- پرموزیک به بررسی اشخاص خودشیفته و دلیل برتری آنها و اینکه چرا اشخاص خودشیفته در کار موفق تر هستند پرداخته است. او در این مقاله از تحقیقات معتبر در حوزه رفتار سازمانی استفاده کرده تا ریشههای قدرتطلبی اشخاص را مشخص سازد.
به چه دلیلی اشخاص خودشیفته در کار موفق تر هستند؟
امکان دارد اشخاص فکر کنند که گرایش به این نقاط تاریک به مثابه استفاده بیش از حد از نقاط قوت است که سازگار و محرک موفقیتهای کوتاه مدت هستند، ولی به مشکلاتی در بلند مدت منجر میشوند، به ویژه در صورتی که کسی از آنها آگاه باشد. در واقع، این قسمتهای تاریک، دارایی سمی شخصیت ما حساب میشوند.
شما میتوانید آنها را به سلاح حرفه خودتان مجهز کنید، ولی در کل با افزایش برنده شدن شما، گروه بازنده میشود. به اضافه، وقتی هدف اصلی اطمینان حاصل کردن از این است که بهتر از رقبا عمل کند، در نتیجه به مزیت کلی برای کاهش نقاط تاریک ویژگیهای شخصیتی رهبران تبدیل میشود. شخصیت یکی از محرکهای مهم هر حرفه حساب میشود، ولی خصیصههای تاریک بیشتر در سطح فردی کارایی دارند تا گروهی.
اشخاص خودشیفته در کار موفق تر هستند
همانطور که این مطالعات مشخص کردهاند همه مواردی مانند {{ ترفند پانزی (عملیات کلاه برداری)، تقلب اینترنتی، اختلاس، معاملات نهانی و مخفی، فساد و شرارت }} میتواند به این سه نقطه تلاقی تاریک شخصیت نسبت داده شود. بینهروی بهترین ویژگی رفتاری در هر چیزی است. برای مثال، مطالعات نشان داده که سطح متوسط – نسبتا کمتر از ماکیاولیسم پیشبینیکننده خوبی از رفتار شهروندی سازمانی است؛
به خاطر اینکه اشخاص قدرت طلب درایت سیاسی و مهارت در شبکهسازی دارند و از سطح مدیریت بالایی برای اشخاص برخوردارند. در مطالعات دیگری که به رهبری نظامی پرداخته، بهترین رهبران مشخصه بارزی از خود شیفتگی را نشان دادند، در حالی که نقاط تاریک شخصیت را مهار میکنند. آنها در {{ من برتر }} و {{ عزت نفس }} درجه بالایی دارند، ولی در مدیریت تاثیر سطح پایینی نشان دادند.
ولی چرا این اشخاص در میدان پیروز میشوند؟
به صورت مشخص جنبه روشنی در کنار جنبه تاریک آنها هست. مطابق با یافته تحقیقی که به بررسی هم پوشانی ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی پرداخته است، برون گرایی، پذیرش تجربههای جدید، کنجکاوی و عزت نفس به طور کلی در اشخاصی با ویژگی سه گانه منفی شخصیتی بیشتر مشاهده میشود. به اضافه، نقاط سه گانه تاریک خصیصهها، افزایش رقابتپذیری را در پی دارد.
حتی در صورتی که برای همکاری و رفتارهای انساندوستانه در محیط کار مانع ایجاد کند. این نکته مشخص میکند که چرا اشخاصی با این ویژگیهای شخصیتی، اغلب بازیگران بزرگی میشوند و به اهداف کوتاه مدت پلید خود دست پیدا میکنند. هنوز نیز بسیار اهمیت دارد که بدانیم همه این اشخاص به ازای از هم پاشیدن گروه، به اهداف خود میرسند.
با وجود این که عنصر قابل تطبیقی در این سه نقطه تاریک هست که نشان میدهد چرا این اشخاص بد اغلب برنده هستند، ولی موفقیت آنها در ازای پرداخت قیمتی است که سازمان تاوان آن را میدهد. در اصطلاح تکامل یافته، سه نقطه تاریک شخصیت ماهیت سواری گرفتن مجانی از دیگران را تشکیل میدهند. و در محیطی آلوده و کثیف – در فضای سیاسی- این شخصیتهای منفور رشد پیدا میکنند.
ماکیاولیسم، خودشیفتگی و اختلالات فکری و روانی
جای شگفتی نیست که تعدادی از مطالعات این سه نقطه تلاقی تاریک را به قلدرطلبی ارتباط دادهاند. به اضافه، مطالعات فراتحلیلی نشان دادهاند که ارتباط معناداری بین این نقاط تاریک و رفتارهای غیر سازنده و مخرب در کار (دزدی، غیبت، خروج از خدمت، خراب کاری و…) هست.
در یکی از بررسیهای اثرگذار در بین همه مطالعات انجام شده بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۱، ماکیاولیسم، خودشیفتگی و اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) با همه رفتارهای مخرب کار ارتباط مثبتی داشته و با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط ضعیفی دارد. به علاوه ماکیاولیسم و اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) با عملکرد شغلی رابطه منفی دارند (به دلیل تضاد با موفقیت در حرفه).
اشخاص خودشیفته در کار موفق تر هستند :
اختلالات فکری و روانی (سایکوپت) یکی از سه مولفه تاریک خصیصههای رفتاری بوده و دو مورد دیگر خودشیفتگی و ماکیاولگرایی (قدرت طلبی) است. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که برخلاف خصیصههای شخصیتی بالینی، این نوع ویژگیها در بین اشخاص توزیع نرمال دارد. برای مثال شما میتوانید میان گینی کمتر، متوسط و یا بیشتری از تابع نرمال را داشته باشید.
به بیان دیگر، در صورتی که نمره شما بالا باشد به این معنا نیست که مشکلی در زندگی شخصی و یا کاری دارید. با وجود تاثیرات ضداجتماعی این سه گانه تاریک رفتار، تحقیقات اخیر دامنه وسیعی از مزایای مربوط با کار راهه (مسیر حرفه ای) برای اشخاص دارای این ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهد. اشخاصی که دچار برخی ویژگیهای اختلالات فکری و روانی (جامعه ستیزی) هستند، معمولا نسبت به متوسط اشخاص جامعه بیصداقتی و خودپسندی و بیرحمی بیشتری نشان میدهند.
ماکیاولیسم نیز خصیصهای است که با دستکاری ارتباطات بین فردی، حیله، ظلم و تغییر ناگهانی رفتار، ارتباط بیشتری دارد. اشخاصی که در این ویژگی نمره بیشتری میگیرند، از لحاظ اخلاقی ضعیف بوده و این گفته آنها {{ نتیجه، ابزار رسیدن به آن را توجیه میکند }} این ضعف اخلاقی را تایید میکنند. به علاوه در همین زمینه اصطلاح دیگر آنها {{ پیشروی بدون از بین برداشتن (اطرافیان) دشوار به نظر میرسد }} نیز تایید دیگری بر این مسئله است.
خود شیفتگی نیز با حس غیر واقعی بزرگ بینی و توهم- گاهی بیاطمینان و بیثبات – و نیز حس خود-ارزشمندی، حس غرور با بروز رفتار بیملاحظه با دیگران ارتباط دارد. با توجه به واژه و افسانه نارسیس، اشخاص خودشیفته زیادهروی زیادی دارند. به طوری که علاقه بیش از حد به خود باعث میشود تا توجه به دیگران برای آنها دشوار به نظر برسد. اشخاص خودشیفته معمولا جذابیت دارند و ویژگی کاریزما جنبه اجتماعی مطلوب این خصیصه است
سیلویو برلوسکونی (Silvio Berlusconi)، جیم جونز (James Jones) و استیو جابز (Steve Jobs) افرادی هستند که این ویژگی را دارند. در مطالعه اخیر که در یکی از دانشکدههای مدیریت و در آلمان انجام شده، خودشیفتگی به صورت مثبت با درآمد رابطه دارد، در حالی که ماکیاولیسم به صورت مستقیم با سطح رهبری و رضایت شغلی ارتباط مثبت دارد. این روابط حتی با کنترل کردن متغیرهای جمعیتشناختی، سابقه شغلی، اندازه سازمان و میزان ساعت کار همچنان معنادار هستند.
قبل از این مطالعه طولی تاثیرگذاری که طی ۱۵ سال زمان انجام شده بود، نشان داد که اشخاص با خصیصههای اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) و خودشیفتگی به جایگاه بالای رده سازمانی میرسند و درآمد مالی بالایی دارند. همراستا با این یافتهها، با توجه به برخی پیشبینیها، نرخ پایه سطوح بالینی مربوط به اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) در بین اشخاص هیات مدیره شرکتها سه برابر بیشتر از کل جامعه بوده است.
این یافته به علاوه با مفهوم اولیه اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی) در بین اشخاص تجاری(Businessman) همسو است. هروی کلک لی (Hervey Clekley) اذعان دارد که اشخاص تجاری دارای ویژگی اختلالات فکری و روانی(جامعه ستیزی)، به صورتی کوشا و ساعی فعالیت میکنند، به نحوی که فراتر از حالت طبیعی به نظر میرسد.
اختلالات فکری و روانی (سایکوپت) یکی از سه مولفه تاریک خصیصههای رفتاری بوده و دو مورد دیگر خودشیفتگی و ماکیاولگرایی (قدرت طلبی) است. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که برخلاف خصیصههای شخصیتی بالینی، این نوع ویژگیها در بین اشخاص توزیع نرمال دارد. برای مثال شما میتوانید بینگینی کمتر، متوسط و یا بیشتری از تابع نرمال را داشته باشید.
به بیان دیگر، در صورتی که نمره شما بالا باشد به این معنا نیست که مشکلی در زندگی شخصی و یا کاری دارید. با وجود تاثیرات ضداجتماعی این سه گانه تاریک رفتار، تحقیقات اخیر دامنه وسیعی از مزایای مربوط با کار راهه (مسیر حرفه ای) برای اشخاص دارای این ویژگیهای شخصیتی را نشان میدهد.