خارج شدن از دایره راحتی شرط پیشرفت افراد
دایره راحتی در افراد باعث عدم پیشرفت آن ها می شود، همه ما در محدوده خاصی از زندگی احساس رفاه می کنیم و نمی خواهیم از آن خارج شویم. امــا باید برای پیشرفت و موفقیت همیشه آماده انجام تغییرات در زندگی بود. احتمالا تا بحال بارها در مورد دایره راحتی شنیدهاید. چیزی که شاید آن را با نام Comfort Zone بهتر بشناسید. تقریبا همه افراد، به دیگران توصیه میکنند که از ایــن دایره بیرون بمانند. امــا اهمیت خروج از ایــن دایره چیست؟ آیا خروج از آن همیــشه بهتـرین اســتراتژی ممکن اســت؟ تصویر زیر ماجرا را تا حدودی برای ما مشخص خواهد نمود.
به گزارش نیک شو، به منظور درک بهتر موضوع، ابتدا باید مفهوم دایره راحتی یا Comfort Zone را بدرستی شناخت. یکی از گویاترین تعریفهای علمی در خصوص ایــن پدیده، آن را با سطح اضطراب افراد مرتبط میداند. قرار گرفتن در دایرهی راحتی در واقع هر گونه رفتاری را شامل میشود که در آن میزان اضطراب فرد در پایینترین سطح خود نگه دارد. هر کاری میتواند در ایــن مفهوم بگنجد.
از پخت و پز و شستشوی ظروف گرفته تا ارتباط های کاری یا تماشای تلویزیون. هر فعالیتی که با انجام آن سطح اضطراب فرد به حداقل برسد و فرد به آن فعالیت تمایل داشته باشد یا عادت کند، در دایرهی راحتی او قرار میگیرد.
بیشتر افراد سعی میکنند با انجام کارهایی خارج از ایــن دایره، از آن فرار کنند. هر چیزی که بتواند اندکی سطح اضطراب را افزایش دهد، خارج از مرزهای دایرهی راحتی فرد انگاشته میشود. برای مثال اگر رفتن به سر کار و قرار گرفتن در معرض ترافیک و شلوغی مترو منجر به افزایش اضطراب شما میشود و حس راحتی را در شما کاهش میدهد، ایــن فعالیت، خارج از محدوده دایرهی راحتی شما به حساب میآید.
البته با ایــنکه اضطراب چیزی نیست که کسی تمایلی به کسب کردنش داشته باشد، امــا مقدار کمی از آن بطرز شگفتانگیزی موثر و مفید اســت. در بسیاری مواقع ما به اندکی اضطراب نیاز داریم تا بتوانیم خود را به انجام کاری ترغیب کنیم. بدینترتیب کارایی ما بهبود پیدا می کند.
در مطالعهای که در سال ۱۹۰۸ بر روی موشها انجام شد مشخص گردید که با تفویض وظیفهای بسیار بسیار ساده، کارایی افزایش یافته و متعاقبا سطح اضطراب نیز مقداری رشد میکند. سختتر شدن وظایف، افزایش نسبی اضطراب و در نتیجه بهبود عملکرد را نشان داده و نهایتا با تخصیص وظایفی بسیار پیچیده، سطح اضطراب به حدی افزایش میابد که کارایی به صفر میرسد.
دایرهی راحتی معمولا به شکل بالا تصویر میشود. دایره راحتی در دایرهی یادگیری محصور شده و دایرهی یادگیری در محاصرهی دایرهی ترس اســت. جایی که سطح اضطراب به حد نهایی میرسد. با کمک تصویر بالا میتوان فهم بهتری از مثال آزمایش بر روی موشها داشت. وقتی وظیفهای بسیار ساده بوده، موشها در دایرهی راحتیشان به راحتی به آن پرداختهاند.
بدون ایــنکه احساس اضطراب خاصی داشته باشند. با افزایش سطح اضطراب موشها به محدوده دایرهی یادگیری وارد شده و حتی عملکرد بهتری از خود نشان دادهاند. امــا هنگامیکه وظیفهای سخت به آنها محول شده، با اندکی افزایش سطح اضطراب، به دایرهی ترس وارد شدهاند و سطح کارایی به حداقل و حتی صفر رسیده اســت.
با شک و تردید چه باید کرد؟
بخش اعظمی از اضطراب ما ناشی از شک در خصوص میزان سادگی یا پیچیدگی کارهایی اســت که باید انجام دهیم. کارهایی که ما را از دایرهی راحتیمان بیرون میکنند. دلیل ایــن مساله ایــن اســت که کارهای روتین و سادهای مثل تماشای سریال، غذا پختن یا شستن ظرفها اصلا برای ما مسایلی مهم و پیچیده به حساب نمیآیند.
چراکه به خوبی با هر یک از آنها آشنایی کافی داریم. امــا نتیجه فکر کردن به انجام کارهایی مثل رانندگی برای اولین بار، چتربازی یا هر کار جدیدی که در خصوص انجام آن نسبت به آن کار و خودمان شک داریم، افزایش اضطراب اســت.
نتیجه شک به هر کاری بروز احساسات و نمود تجربیات منفی اســت. نتیجهی مطالعهای در همین رابطه نشان داده زمانی که شرکتکنندگان در آزمایش در برابر موقعیتهای تازه که در مورد آنها تردید داشتهاند قرار گرفتهاند،
بدبینی و اضطراب در آنها افزایش یافته اســت. در مقابل، شرایطی که از نتیجهی آن مطلع بودهاند میزان کمتری از نشانههای منفی را در آنها بروز داده اســت.
ما بطور کلی در مقابل موقعیتها یا چیزهای تازه، واکنشهای منفی بروز میدهیم. «برنِی براون» (Brené Brown) -محقق- در ایــن باره میگوید موقعیتهای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی جدید همیشه در ما تردید ایجاد کرده و دایرهی راحتی ما را کوچکتر میکنند.
و هر چه میزان تردید و ترس ما از قرار گرفتن در موقعیتها تازه بیشتر شود، بیرون آمدن از دایرهی راحتی برای ما سختتر و پیچیدهتر خواهد شد.آشنایی با موقعیتها و چیزهای تازه به ما احساس راحتی و حتی لذت میدهد. امــا گارد گرفتنهای اولیه در مقابله با چنین موقعیتهایی چندان هم عجیب نیست.
با نگاه از زاویه روند تکامل، ما احساس امنیت بیشتری در مقابل شرایطی که با آنها آشنا هستیم داریم و رفتارهای مثبت و منفی ما در موارد متفاوت ناشی از همین حس غریزی اســت. تصور ذهنیمان به ما میگوید: «قبلا در موقعیت مشابه زنده ماندم، پس امتحان آن ایــن بار هم مشکلی ایجاد نمیکند و در امــان خواهم بود.»
از طرفی، امتحان کردن چیزهای جدید انرژی زیادی نیاز دارد. پس وقتی که احساس خستگی و بیحالی داشته باشیم، بیشتر به پرداختن به عادتهای قدیمی و معمولمان تمایل داریم و ریسکهای کمتری را میپذیریم. همین مساله ما را -حداقل تا بازیابی دوبارهی انرژی- در دایرهی راحتیمان نگه میدارد.
امــا آیا واقعا باید از دایره راحتی خارج شد؟ آیا نتیجهی انجام ایــن کار مفید اســت؟ پاسخ علم به ایــن سوالات -در اغلب موقعیتها- مثبت اســت. ما هم به پیدا کردن یک نقطهی امن و مطلوب در دایرهی یادگیری تمایل داریم، امــا در واقع بخاطر نگرانی ناخودآگاه در خصوص ورود به دایرهی ترس، از دایرهی راحتیمان هم خارج نمیشویم. در ادامه چند مزیت برای خروج از دایرهی راحتی و تلاش برای بهبود آستانهی تحمل در صورت افزایش اضطراب آمده اســت:
کمک به پیشرفت
میزان اندکی اضطراب و تردید، زمانی مفید اســت که با احساس موفقیت همراه شود. در ایــن صورت رشد شخصی و شخصیتی را نتیجه خواهد داد. به همین دلیل اســت که برخی ماجراجوییهای خارج از محیط تکراری خانه -مثل کوهنوردی، چتربازی و حتی دوچرخهسواری- میتواند هیجان مثبت در ما ایجاد کند.
چنین فعالیتهایی سطح اضطراب را تا حدی امن و مثبت افزایش میدهند و پس از پایان آنها و بازگشت به خانه، احساسات مثبتی همچون کسب یک دستاورد مفید و اعتماد به نفس در ما ظاهر شده یا افزایش پیدا میکنند.
گسترش دایرهی راحتی
اگر دایره راحتی شما کوچک اســت، تعداد چیزهایی که میتوانید بدون اضطراب به انجام برسانید هم کم خواهد بود. در ایــن صورت اغلب اوقات -بخاطر ناتوانی در انجام بسیاری از کارها- مضطرب هستید و بهعلاوه پیشرفتهای کمتری را هم تجربه خواهید کرد. با خروج مکرر از دایرهی راحتی، شما میتوانید تعداد عادتها و کارهای مفید بیشتری را به دایرهی راحتی خود بیاورید.
انجام کارهای جدید و کمک به یادگیری چیزهای بیشتر
ماجراجوییهای بیشتر منجر به ترشح دوپامین میشود. دوپامین نقشی اساسی در ایجاد انگیزه در ما بازی میکند و هیجانهای تازه، میزان آن را افزایش میدهد. بهعلاوه هیجان بیشتر، بهبود حافظه و افزایش یادگیری را هم نتیجه میدهد.
«دنیل اچ. پینک» (Daniel H. Pink) نویسنده کتاب Drive: The surprising Truth About What Motivates Us میگوید ایدهآلترین چیزی که میتوانیم برای به دست آوردن انگیزهی بیشتر نیاز داشته باشیم، محیطی با متعادلترین میزان راحتی برای بیشترین سطح بازدهی اســت. به گفتهی او اگر شما زیادی احساس راحتی کنید، کارایی کمتری دارید. اگر احساس راحتی در شما زیادی کم اســت، باز هم میزان کارایی پایینی دارید.
سعی کنید که سطح میانه را برای خود پیدا کنید. جایی که میزان اضطراب شما در سطح کنترل شدهای باشد که در کنار اســتفاده از آن برای ایجاد انگیزه، تواناییتان برای مدیریت امور را هم از دست ندهید.
هر گاه ایــن شرایط به سطح متعادل و معقول رسید، سعی کنید با گسترش مسوولیتها را -تا آنجا که اضطراب شما را تا دوباره تا حد معقول و آستانهی تحملتان بالا میبرد- افزایش دهید. در ایــن صورت در کنترل میزان اضطراب و گسترش دایرهی راحتی خود موفق عمل کردهاید.
اگر قصد گسترش مرزهای دایرهی راحتی خود را دارید و در عین حال نمیدانید از کجا باید شروع کنید، میتوانید با کمک ایــن ابزار آنلایــن، مرزهای دایرهی راحتی خود را بازشناسی کنید. با اســتفاده از ایــن ابزار، میتوانید با پاسخگویی به چند سوال در خصوص سبک زندگی و میزان هیجانهایی که تجربه میکنید،
به عددی برسید که نشان میدهد دایرهی راحتی شما چقدر کوچک یا بزرگ اســت. به علاوه میتوانید با مطالعه پیشنهادات و توصیههایی که پس از سوالات به شما میشود، نسبت به بهبود اوضاع اقدام کنید.
ایــنکه تا چه حد میخواهید مرزهای دایرهی راحتی خود را گسترش دهید، کاملا به شما و مسیری که برای خود در زندگی ترسیم کردهاید بستگی دارد. نکته مهم در ایــنجا، ایجاد تعادل بین راحتی، امنیت، سلامت و البته میزان هیجانهایی اســت که میخواهید تجربه کنید.
نظرتان را بنویسید