چطور در هر جمعی کاریزماتیک و جذاب باشیم؟
کاریزماتیک بودن! Charismatic چیزی کــــه همه می خواهند باشند اما با تلاش های زیادی نمی توانند آن طور کــــه باید در هر جمعی مورد توجه باشند ، می دانید چرا؟ چون دارند تلاش اشتباه می کنند. کاریزماتیک بودن کاملا به شخصیت افراد وابسته اســـت و تا فرد خودش را عوض نکند نمی تواند به این منظور برسد.
هزاران سال اســـت کــــه انسانها از طریق ارتباط کلامی با یکدیگر تعامل برقرار ميکنند و طی آزمونوخطاهای بسیار توانستهاند راهوچاه خوش درخشیدن در جمع را یاد بگیرند و آموزههای فراوانی را نسلبهنسل برجای بگذارند. این درحالی اســـت کــــه هنوز عدهی زیادی از ما بدون اینکــــه حتی نیمنگاهی به این آموزههای امتحانپسداده انداخته باشیم، از زمینوزمان گِلهمندیم کــــه چرا هرگز در هیچ جمعی بهاندازهی فلانی موردتوجه قرار نميگیریم.
کاریزما چیست و چگونه باعث تأثیرگذاری ميشود؟
فقط کافی اســـت نگاهی به برجستهترین شخصیتهای کاریزماتیک جهان بیندازید تا به اسرار این قضیه پی ببرید. این افراد ميتوانستند مردم را با جادوی کلام به سمت خود بکشند و درست مثل آهنربا طرفدار جذب کنند. برایشان فرقی نميکرد کــــه چند نفر مخاطبشان اســـت، کلامشان بهقدری نافذ و گیرا بود کــــه گویی هر شنوندهای را شخصا نشانه ميگرفت. درواقع، آمیزهی کلام و نحوه اســـتفاده از زبان بدن شان تا حدی هماهنگ و حسابشده بود کــــه مخاطب را بیچونوچرا میخکوب ميکرد.
درادامه با ما همراه باشید تا ۴ ویژگی مشترک شخصیتهای کاریزماتیک را به اتفاق بررسی کنیم. با تمرین زیاد و اعتماد به نفس بالا قطعا شما هم ميتوانید کاریزماتیکترین شخص در هر جمعی باشید.
۱. برقراری ارتباط احساسی
همهچیز به ادراک احساسی مخاطب بستگی دارد. حتی اگر دهها بار جلوی آینه تمرین کرده باشید و پیامتان را به روراســـتترین شکل ممکن انتقال بدهید، تا زمانیکــــه با بین شما و مخاطبانتان ارتباط احساسی شکل نگیرد، کلامتان بهاندازهی کافی تأثیرگذار نخواهد بود.
مخاطب قطعا به دلیلی (مثلا نیاز به یادگیری و انگیزه) پای صحبتتان نشسته اســـت. پس سعی کنید کــــه از همان اول صحبت به دل مخاطبانتان تونل بزنید. اما چگونه؟ لبخند زدن تأثیر خوبی روی مخاطبان ميگذارد و معمولا شروع مناسبی برای شکلگیری ارتباط مؤثر بین گوینده و شنونده اســـت. سخنرانان ماهر همچنین از طریق بازی با صدا مخاطب را با خودشان همراه ميکنند. مثلا وقتی از لذت، شگفتی، غرور، نگرانی، ترس، امید یا هر احساس دیگری حرف ميزنند، قادرند کــــه همان پاسخ احساسی را در مخاطبانشان بهوجود بیاورند.
۲. تسلط بر چموخم صحبتکردن
خوب صحبت کردن یعنی اینکــــه بتوانید کلامتان را با افکارتان همگام کنید تا جا نمانید و بهموقع لحن صدایتان را تغییر بدهید تا بیان معنیدارتری داشته باشید. همچنین لازم اســـت کــــه درست نفس بکشید تا کلامتان هرچه شیواتر به گوش برسد.
خیلی مهم اســـت کــــه در طول صحبتتان به مخاطب فرصت بدهید کــــه شنیدههایش را هضم کند. سخنرانان ماهر قادرند بهگونهای با سرعت صحبتکردنشان بازی کنند کــــه مخاطب بتواند افکارش را در فواصل صحبت جمعوجور کند و حتی درمورد آنچه در ادامه گفته خواهد شد، حدسهایی بزند. فقط عدهی کمی از مردم ميتوانند همزمان به آنچه ميشنوند، فکر کنند. پس یادتان باشد کــــه بخشی از تأثیر کلامتان از مکثهای بهجای شما ناشی ميشود.
لحن صدا نیز نقش بسزایی در جذب مخاطب دارد. اگر بتوانید روی صدای خود کنترل داشته باشید و لحن صدایتان را بهموقع تغییر بدهید، شک نداشته باشید کــــه پیامتان بهدرستی به مخاطب منتقل خواهد شد (بد نیست با تکنیکهای جذاب کردن صدا هم آشنا باشید). همچنین اگر زبان بدنتان با کلامتان هماهنگ باشد، راحتتر ميتوانید به لحن مناسب دست پیدا کنید.
ضمنا دقت داشته باشید کــــه وقت صحبتکردن به حجم هوای بیشتری نیاز دارید. پس اگر نتوانید درست نفس بکشید، قطعا نفس کم ميآورید و مجبور ميشوید انتهای جملاتتان را بخورید، درحالیکــــه خیلی اوقات مغز کلام در همان کلمات انتهایی نهفته اســـت. برای اینکــــه نفس کم نیاورید، باید از دیافراگم نفس بکشید تا بتوانید نفس کافی برای تمامکردن جملات طولانی داشته باشید.
۳. هماهنگی کلام و زبان بدن
اگر بین آنچه ميگویید و حالتی کــــه مقصودتان را بیان ميکند، هیچ ارتباط منطقی و موجهی وجود نداشته باشد، قطعا مخاطبانتان را گمراه خواهید کرد. زنگ خطر زمانی به صدا درميآید کــــه مثلا محتوای کلامتان مثبت اما زبان بدنتان تدافعی باشد. آنوقت اســـت کــــه صداقت کلامتان زیر سؤال خواهد رفت یا مثلا وقتی محتوای کلامتان هیجانی اما زبان بدنتان ساکن باشد، چه انتظاری دارید کــــه مخاطبتان بههیجان دربیاید. پس زبان بدنتان را با کلامتان هماهنگ کنید. با حرکات بدنتان ميتوانید کلامتان را برجستهتر بیان کنید. همچنین اگر بتوانید بخش احساسی کلامتان را به کمک حالات صورتتان خوب منتقل کنید، مخاطب را راحتتر با خودتان همراه خواهید کرد.
۴. کلام متقاعدکننده
هرازگاهی گریزی به صندوقچهی خاطراتتان بزنید تا بتوانید ارتباط مؤثرتری با شنونده برقرار کنید. با این ترفند ميتوانید سخنرانی بهتری داشته باشید و خودتان را به مخاطب نزدیکتر کنید. یعنی بهجای اینکــــه صدایی در دوردستها باشید، شنونده احساس خواهد کرد کــــه در کنارش نشستهاید و از ماجراهای زندگیتان برایش ميگویید. ما آدمها در کل از اینکــــه مورداعتماد باشیم و کسی ماجراهای شخصی خود را با ما درمیان بگذارد، احساس خوبی پیدا ميکنیم. حالا فرض را بر این بگذارید کــــه دل صدها شنونده را به این طریق بهدست آوردهاید. اینجاســـت کــــه ميتوانید ادعا کنید داســـتانتان دل همه را برده اســـت!
سخنرانان ماهر حواسشان هست کــــه آنچه ميگویند، حول یک موضوع محوری و دارای ساختار منطقی باشد. سپس بر همین اساس، ماجرایی را کــــه قصد دارند در خلال صحبتهایشان تعریف کنند، با موضوع و ساختار اصلی درميآمیزند. درمجموع، سخنران خوب کسی اســـت کــــه از موضعی معتبر و باورپذیر صحبت کند. به این معنی کــــه اول از همه خودش باید به صحبتهایش باور داشته باشد تا مخاطب نیز بتواند گفتههایش را بپذیرد.