چطور در هر جمعی به راحتی جای خود را باز کنیم؟
چطور در هر جمــــعی به راحتی جای خود را باز کنیم؟
ما می خواهیم در هر جمــــعی کــــه وارد شدیم مورد توجه همه باشیم ، همه ما را دوست داشته باشند ، جذاب ترین باشیم و با همه خوش و بش کنیم ، اما چطور ؟ما به شما خواهیم گفت. این کــــه در جمــــعهای مختلف و نزد افراد زیادی پذیرفته شوید، باعث ميشود هم راحتتر باشید و هم این کــــه انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. درنتیجه نهتنها خودتان احساس بهتری خواهید داشت، بلکــــه بهتر ميتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید و با میل بیشتری به دیگران کمک کنید. درواقع پذیرش و مقبولیت فرد در جمــــعها معاملهای برد-برد اســـت. در این مطلب ميخواهیم یاد بگیریم چگونه جای خود را در هر جمــــعی باز کنیم.
به گزارش نیک شو ، جف هیدن نویسنده، خبرنگار و سخنران ميگوید:«شاید اندام لاغر و اســـتخوانیِ من (۱۸۲ سانتیمتر قد و ۶۸ کیلوگرم وزن) برای دوچرخهسواری جاده عالی باشد، ولی این اندام، زیبا و متناسب بهنظر نميآید. بنابراین تصمیم گرفتم به باشگاه بروم و کمی عضلانیتر بشوم. اوایل کــــه کار با وزنه را شروع کردم، احساس ماهیای را داشتم کــــه بیرون از آب اســـت. بالاتنهام بسیار ضعیف بود و در باشگاه سبکترین وزنهها را بلند ميکردم.»
از وضعیت خودم متنفر بودم و اعتماد به نفسم ازبین رفته بود. گمان ميکردم دیگران در مورد من احساس بدی دارند. بیشتر افراد (مخصوصا افراد درشتهیکلتر) تمایلی به صحبت با من نداشتند و بیتفاوت از کنار من ميگذشتند.اما من تسلیم نشدم و به تمریناتم ادامه دادم. کمکم توانستم با وزنههای سنگینتر کار کنم، دفعات انجام سِتها را افزایش دادم و عضلاتم را حجیمتر کردم.
یک روز فردی با سر تراشیده و بدون بلوز، درحالیکــــه رگهای بازویش مانند طناب برجسته بود، تمرین بارفیکس جانبی را انجام ميداد. او دستهای خود را بههم نزدیک نگه ميداشت و بهجای این کــــه صورت خود را به سمت میله بگیرد، بهطور متناوب خود را بالا ميکشید و صورتش را بالای میله به سمت چپ و راســـت ميگرفت.
من در آن دوره بهدنبال تمرین جدیدی ميگشتم و نميدانم چه چیزی من را ترغیب کرد کــــه در پایان سِت از او بپرسم: «من هرگز انجام بارفیکس جانبی را به روش شما ندیده بودم. این حرکت چه قسمتهایی از بدن را تقویت ميکند؟» بهمحض این کــــه این کلمات از دهانم خارج شد، فکر کردم الان مرا با مشت ميزند! اما او لبخند زد و گفت: «این تمرین واقعا سخت اســـت و ماهیچهی پشتی بزرگ و شکم و سینه را تقویت ميکند. تو هم باید حتما آن را امتحان کنی.» من تشکر کردم و به تمرین خودم ادامه دادم.
چند وقت بعد او مرا درحال انجام تمرین دیپ پارالل دید و از من پرسید کــــه چرا اغلب عرض دستانم را تغییر ميدهم؟ در آن لحظه من به چیزهای مختلفی فکر کردم. از این کــــه او به نحوهی انجام تمریناتم توجه کرده و از من توصیه ميخواســـت، شوکــــه شده بودم. کمکم احساس کردم کــــه دیگران درحال پذیرش من هستند. دیگر احساسم به باشگاه مثل قبل بد نبود و از این موضوع احساس خوبی داشتم.
بعد از مدتی بدون افزایش چربی، وزنم ۱۰ کیلوگرم افزایش یافت. دیگر احساس نميکردم کــــه تناسب اندام ندارم. من با قویترین و خوشاندامترین افراد خیلی فاصله داشتم، ولی از اول هم نميخواســـتم کــــه خوشاندامترین فرد بشوم. از این کــــه ميتوانستم به دیگران سلام کنم، برایشان سر تکان بدهم و با آنها معاشرت و مشورت کنم، احساس خیلی خوبی داشتم. دیگر من عضو جمــــعی شده بودم کــــه علاقه و هدف مشترکی داشتند.
احساس تعلق به یک گروه حس خوبی اســـت؛ حتی اگر آن گروه اعضای یک باشگاه در یک شهر کوچک باشند. اگر ميخواهید به گروه، جمــــع یا حتی شغلی تعلق داشته باشید، باید به نکات زیر توجه کنید:
۱. آرام پیش بروید و سرتان به کار خودتان باشد
احتمالا دیدهاید کــــه یک فرد تازهوارد بخواهد در اولین ملاقات بهزور خود را وارد گروه کند. شما مانند آن شخص نباشید. بهعنوان مثال وقتی وارد یک شرکت صنعتی ميشوید، فقط در جلسات و کارهایی کــــه از شما ميخواهند، شرکت کنید و خیلی خودنمایی نکنید. طوری رفتار کنید کــــه نشان دهید ميدانید تازهوارد هستید و حدومرزتان را حفظ کنید. انتظار نداشته باشید خیلی زود دیگران شما را وارد جمــــعشان کنند.
۲. برای انجام سختترین کارها داوطلب بشوید
بعضیاوقات افراد تازهوارد به هر دری ميزنند تا بهترین و جالبترین کارها را برای خود انجام دهند. حتی ممکن اســـت آنها در این راه، این کار را از دیگران بقاپند. اما باید بدانید این کار برایتان بهای سنگینی دارد و شانستان را برای این کــــه عضوی از جمــــع شوید، کاهش ميدهد.
بهجای این کار بهتر اســـت زمانتان را صرف فهمیدن این بکنید کــــه کجا ميتوانید بیشترین منفعت را در گروه داشته باشید. بهدنبال راههایی باشید تا زندگی سایر افراد گروه را آسانتر کنید. برای کارهای سخت و بدون پاداش داوطلب شوید تا دِینتان را به گروه ادا کنید.
۳. از دیگران چیزهای سخت نخواهید
بعضیاوقات، افراد چند لحظه پس از ملاقاتتان در یک برنامهی گروهی از شما ميخواهند تا آنها را با فردی کــــه ميشناسید آشنا کنید یا به شما فشار ميآورند تا آنها را به مشتریان خود معرفی کنید. همهی ما به کمک و مساعدت دیگران نیاز داریم، اما وقتی کار مثبتی انجام دادید، هوشمندانه اقدام کنید و آرام پیش بروید. وقتیکــــه هنوز به دیگران خیلی نزدیک نشدهاید، از آنها کاری نخواهید کــــه به تلاش زیادی نیاز داشته باشد. بهتر اســـت در این مواقع فقط از دیگران درخواســـت نصیحت یا راهنمایی بکنید. در درجهی اول، بااینکار ميتوانید اطلاعاتی را کــــه ميخواهید بهدست بیاورید و در درجهی دوم احترام ضمنی خود را به کسی کــــه از او سؤال کردهاید نشان دهید (حتما شما هم وقتی کــــه یک نفر از شما نصیحت بخواهد، خوشحال ميشوید). بهترین نتیجهی کار این اســـت کــــه اینگونه ميتوانید کمکم ارتباطات واقعی بسازید.
هیچوقت بهزور و با چاقوی زیر گلو از کسی کمک نخواهید، زیرا اینگونه هیچوقت نميتوانید در جمــــع جایی برای خود باز کنید. ابتدا باید صبر کنید تا در جمــــع پذیرفته شوید. سپس دیگران خودشان به شما کمک کنند.
۴. کمکتان به دیگران فقط در حرف نباشد
بعضی اوقات فرد تازهوارد ممکن اســـت بپرد وسط کارتان و به شما بگوید کــــه فلان کار را اشتباه انجام ميدهید یا فلان کار را به این شکل انجام دادهاید یا اصلا کارها را به روش او انجام بدهید. معمولا این کمکها چیزی نیست کــــه شخص واقعا به آن نیاز داشته باشد. بهتر اســـت به دیگران توجه کنید و زمانیکــــه آنها در کارشان به مشکل برخوردند، وارد عمل شوید و با راهکاری عملی و مناسب او را راهنمایی کنید. با این روش ميتوانید از ناراحتی طرف مقابل و موضعگیری او علیه خودتان جلوگیری کنید.
عدهی بسیار کمی از افراد قبل از این کــــه از آنها درخواســـت کمک شود، به دیگران پیشنهاد کمککردن ميدهند. اما بیشتر اوقات تنها یک کمک کوچک ميتواند تأثیر زیادی داشته باشد. فقط ابتدا اطمینان یابید کــــه راهکارتان واقعا کمککننده و گرهگشا باشد، زیرا تنها در این حالت اســـت کــــه ميتوانید در زندگی دیگران تغییر واقعی ایجاد کنید.
۵. به دیگران کمک کنید تا آنها نیز جزئی از جمــــعتان بشوند
مهم نیست کــــه شرکت یا جمــــعتان چقدر مهماننواز و دوستانه برخورد ميکند، ممکن اســـت گاهی افرادی کــــه به جمــــعتان وارد ميشوند، برای برقراری ارتباط به کمک نیاز داشته باشند. شاید این فرد کسی در واحد ترابری باشد کــــه همیشه تنها ناهار ميخورد یا خانم حسابداری باشد کــــه همیشه خارج از گروه ميماند. پیدا کردن این افراد کــــه در برقراری ارتباط ضعیفاند و خارج از جمــــع ماندهاند، آسان اســـت.
به یکی از آنها نزدیک شوید، سلام کنید و یک چیز خوب بگویید یا کاری انجام دهید کــــه آن فرد با شرکتتان، گروهتان یا حتی خودتان احساس راحتی بیشتری داشته باشد. به جایی برسید کــــه با اعتماد به نفس به دیگران کمک کنید تا وارد جمــــعتان بشوند. زیرا در این حالت اســـت کــــه واقعا جزئی از یک جمــــع شدهاید. در این مواقع دیگر بحث سر شما نیست، بلکــــه موضوع گروهتان و افرادی اســـت کــــه در آن وارد ميشوند. وقتی کــــه عمیقتر به این موضوع فکر کنید، ميفهمید کــــه همین بهترین تعریف از عضویت در یک گروه اســـت.