تمدن مایا و دانستنی های جالب درباره آن
تمدن مایا و دانستنی های جالب درباره آن
حتما شما هم درباره تمدن مایا چیزهایی شنیده اید و عکسهای مربوط به بناهای بازمانده از تمدن آن ها را دیده اید ، دست کم در فیلم ها نام مایا را شنیده اید. مایا نام گروهی از اقوام سرخپوست در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی و نام تمدّنی قدیمی در همین منطقهاســـت. مایاها کـــه از مشهورترین قبایل سرخپوست بودند، معمولاً شهرهایشان را در دل جنگلهای بارانی میساختند. حوزهٔ زندگی و فعالیت مایاها حدود جنوبی کشور مکزیک و نیز سرتاسر گواتمالا و السالوادر را شامل میشد.
قوم مایا پدیدآورندهٔ یکی از تمدنهای بسیار پیشرفته آمریکای مرکزی در دوران پیشاکلمبی بود، کـــه دستآوردهای بسیار چشمگیری در هنر، معماری، ستارهشناسی و ریاضیات داشتهاســـت. هماکنون نیز گروههایی از اقوام مایا در مکزیک و گواتمالا بسر میبرند.مایاها با بهرهگیری از تمدنهای گذشته خود نظیر اولمک توانستند در خلال سالهای۲۵۰ تا۹۰۰ پس از میلاد تمدنی عظیم را در آمریکای مرکزی پایهگذاری نمایند.تاریخ مایاها به سه دورهٔ مهم بخشبندی شدهاســـت و دورانهای پیشاکلاسیک یا زندگی ابتدایی و دوران کلاسیک یا عصر طلایی و دورهٔ پساکلاسیک یا افول این تمدن را شامل میشود. این قوم به گویشهای متعدد زبان مایایی تکلم میکردند و نوعی خط ابتدایی هیروگلیفی نیز داشتند کـــه آثاری را به آن مینوشتند.
تمدن مایا به دست اقوام مجاور ضعیف شد و سرانجام با هجوم اسپانیاییها از میان رفت. پیش از این اضمحلال، مایاها به یکباره تمدن و شهرهای عظیم را رها کردند و به دامان کوهستانها پناه بردند، کـــه دلیل این رویداد به سبب از میان رفتن آثار مکتوب آن دوره و طرح نظریات گوناگون، هنوز مشخص نیست. پس از آن تمدن مایا رها شد و اقتدار مایاهای کوهستان نیز ابتدا به دست آزتکها و سپس اسپانیاییها از میان رفت. جمعیت مایاهای امروزی کـــه از بازماندگان فرمانروایان دوران باســـتان آمریکای مرکزی میباشند، حدود هفت میلیون نفر اســـت، کـــه بیشتر در جنوب مکزیک و نواحی کوهستانی گواتمالا و بلیز بهسر میبرند.
تاریخچه
گمانهزنی دربارهٔ زمان ورود مایاها به آمریکای مرکزی به حدود قرن دهم پیش از میلاد معطوف میشود و نخستین نشانههای اســـتقرار و سکونت بومیان در اکتشافهای باســـتانشناسی مربوط به ۲۶۰۰ پیش از میلاد در کشور بلیز تعیین شدهاســـت. تقویم مایایی به ۳۱۱۴ پیش از میلاد اشاره دارد و البته یک داســـتان قدیمی پذیرفته شدهٔ مایایی نیز، حوادث ۱۸۰۰ پیش از میلاد را توصیف کردهاســـت. در دوران آغازین پیدایی مایاها آنها ابتدا از نواحی شمالی آمریکا به سمت جنوب آمدند و با سکونت در ارتفاعات گواتمالا تمدن عظیمی را بوجود آوردند. تاریخ تمدن مایاها به سه دورهٔ پیشاکلاسیک، کلاسیک و پساکلاسیک دستهبندی شدهاســـت.
دوران پیشاکلاسیک
دوران پیشاکلاسیک تمدن مایا از حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد تا ۲۵۰ میلادی را در بر میگیرد.خود این دوره به سه مرحلهٔ اولیه، میانه و پایانی بخشبندی شدهاســـت.با آغاز این دوران کـــه با اکتشافات انجام شده به اواخر هزاره دوم پیش از میلاد بازمیگردد، گرایش به شهرنشینی و زندگی شهری پدید آمد روستاها و شهرهایی ایجاد شد. خط مایایی بوجود آمد و زندگی قدیمی مایایی در اوایل این دوران کـــه مبتنی بر شکار و خوشهچینی بود به زندگی شهری و کشاورزی مبدل گردید.
اطلاعات از دوران اولیه زندگی مایاها اندک اســـت اما از دوران میانه کـــه مربوط به چهار سدهٔ پیش از میلاد میباشد با توجه به اکتشافات باســـتانشناسی اطلاعات بیشتری به دست آمده کـــه آمیختگی فرهنگی مایا با تمدن اولمک، از سنتهای پیشین را نشان میدهد. در مرحله پایانی دوران پیشاکلاسیک مایا بناهای اصلی شهرنشینی پدید آمد، این مرحله تا ۲۵۰ میلادی به درازا کشید. این مرحله پایانی را به واقع آغاز عصر شکوفایی تمدن مایا دانستهاند.
دوران کلاسیک تمدن مایا
این مرحله کـــه عصر طلایی مایا محسوب میشود، از ۲۵۰ تا۹۰۰ میلادی بود و در آن مایاها به اوج توانمندی و درخشش خود رسیدند. دولت-شهرهای بزرگ پدید آمد و شهرهایی مانند تیکال ساخته شد. در آن دوران تخمین زده میشود کـــه نزدیک به دو میلیون تن در محدوده مایانشین به سر میبردند کـــه یکصد هزار تن از آنان ساکن شهر تیکال بودند. بیشتر بناهای ساخته شده، بجز خانهها و امکانات شهری نظیر آبراههها، به بناهای عظیم و فاخر مذهبی مربوط میشد. شهرهای باشکوهی مانند کوپان، چیچن ایتزا، تیکال، تئوتیهواکان و پالنکـــه در منطقه یوکاتان پدید آمد. در این دوره بکارگیری طلا در مناسبتهای مذهبی و نیز جهت آرایش و تزیین رایج بودهاســـت.
در این دوره سطح زندگی و کیفیت آن در شهرهای مایا به بهترین حالت خود رسیده بود. پیروزیهای نظامیان مایا در نبرد با اقوام همسایه و شهرهای خارج از قلمرو و فراوانی آذوقه و امکانات کـــه ناشی از تدبیر طبقه حاکم بر جامعه بود نوعی رفاه نسبی را برای جامعه مایاها پدیدآورده بود. از سوی دیگر بازرگانی بین سواحل دور و نزدیک و وجود راههای پیادهرو بسیار طولانی میان شهرها زمینه را برای پیشرفت این قوم در دوره کلاسیک فراهم آورده بود. در این دوره بیش از یکصد شهر بزرگ و کوچک پدید آمد کـــه البته گاهی ساختن یک شهر جدید برابر بود با تخلیه یک شهر دیگر اما با این وجود سرعت شهرسازی و مهارت آنها در طراحی سیستمها مورد نیاز برای شهرهای بزرگ از شاخصههای مایاها در میان دیگر اقوام آمریکای باســـتان اســـت. بهترین و بااهمیتترین شناسههای تمدن مایا در خلال دوره کلاسیک چهار اصل آن بود کـــه عبارت بودند از مذهب، هنر، معماری و جامعه آنها.
دوران پساکلاسیک
دوران پساکلاسیک تمدن مایا از ۹۰۰ میلادی تا قرن شانزدهم کـــه زمان ورود مهاجمان اسپانیایی بود را دربرمیگیرد. مایاها در یکی از سربهمهرترین رویدادهای تاریخی به طرز مرموز و ناشناختهای ناگهان تمام سرزمینهای متمدن و آباد خود را ترک کرده و به کوهستانها پناه بردند. دلیل این کوچ ناگهانی مشخص نیست کـــه چگونه شد کـــه شهرهای باشکوه و عظمت مایاها ناگهان خالی از سکنه شد. فرضیههای گوناگونی نظیر شیوع بیماری واگیر یا حملات مهاجمان بدوی و نیز باورهای مذهبی مطرح شدهاســـت اما هیچیک تاکنون مورد تأیید واقع نشدهاســـت.
مایاها کـــه از سده نهم میلادی رو به افول گذارده بودند یک به یک شهرهای خود را ترک میکردند و به گوشههایی از جنگلها پناه میبردند. اگرچه فقدان آثار ادبی و از میان رفتن متون مایایی باعث دشواری علتیابی این پدیده شده اما با توجه به محتوای کتاب سنتی و متاخر چیلام بالام میتوان به هراس و یاسی کـــه در جامعه مایا بر حسب یک پیشگویی پدید آمده بود، اشاره کرد. این هول و هراس در یک قطعه قدیمی و سنتی کـــه در این کتاب آمده نمود پیدا میکند:
در آن روز، گرد و غبار مالک زمین خواهد شد
در آن روز، داغی بر چهره زمین دیده خواهد شد
در آن روز، ابری به هوا برخواهد خواســـت.
در آن روز، مردی نیرومند زمین را تصاحب خواهد کرد
در آن روز، همه چیز از هم فرومیپاشد
در آن روز، برگ لطیف میپژمرد
در آن روز، چشمان درحال مرگ فروبسته خواهد شد
درپی کوچ ناگهانی مایاها، اقوام جدیدی آمدند و سرزمینهای مایاها را تسخیر کردند. شهر بزرگ چیچن ایتزا به دست قوم تولتک کـــه از اقوام نیمهوحشی ساکن ارتفاعات مکزیک بود افتاد. اقوام دیگری نیز فتح سرزمینهای دیگر مایایی را آغاز کردند و تقریباً تمام ماحصل تمدن مایایی از دست رفت. این روند تا قرن سیزدهم ادامه داشت و در نهایت در قرن سیزدهم مایاها موفق شدند دوباره حاکمیت شهرهای خود را به دست بگیرند.اما با این تفاوت کـــه به جای یک حکومت آن زمان شانزده حکومت کوچک در سرزمینهای مایا حکومت میکردند.فرهنگ مایایی هم به نسبت دوره گذشته بسیار ضعیف تر و کمتوانتر شده بود و تقریباً زیر سایهٔ تمدن آزتک قرار گرفت و در نهایت به دست اسپانیاییهای مهاجم، تمدن مایا برچیده شد.
مایاها پس از ورود مهاجمان اروپایی
فتح یوکاتان توسط اسپانیایی از پیروزی بر سایر تمدنها و ملل آمریکایی دشوارتر بود و اگرچه ظرف ۵۰ سال پیروز شدند اما حدود ۱۷۰ سال طول کشید تا بهطور کامل بر این سرزمینها تسلط بیابند. ورود اسپانیاییها در سال ۱۵۱۱ بود و ایتزا آخرین مقاومتی بود کـــه در سال ۱۶۹۷ درهم شکست. در هنگام فتح سرزمینهای مایا اسپانیاییها با قومی مواجه بودند کـــه دیگر اســـتقلال سیاسی و توان نظامی فوقالعادهٔ سالهای گذشته خود را نداشتند اما به شدت در برابر متجاوزان اروپایی ایستادگی نشان دادند. به نحوی کـــه هرناندز دکوردوبا کاشف اسپانیایی این سرزمین بر اثر زخمی کـــه در نبرد برداشته بود، جان خود را از دست داد. مایاها مدتها به عنوان رعیت اسپانیا در نواحی کوهستانی زندگی خود را ادامه دادند و هنوز شمار بسیاری از آنان در کشورهای مکزیک، گواتمالا، بلیز و السالوادور بسر میبرند کـــه سنت فراوانی را از نیاکان متمدن خود در دو هزاره قبل حفظ کردهاند. شمار مایاهای امروزی حدود ۷ میلیون نفر اســـت کـــه جمعیت زیادی از آنان اسپانیاییزبان شدهاند.
جامعه در تمدن مایا
جامعه مایاها از قبایل به هم پیوستهای کـــه در سدههای پیش از میلاد به تدریج گردهم آمده بودند، تشکیل میشد و فرهنگ در روستاها و شهرها اگرچه با هم در تضاد بود اما وجود نظام شاه-خدایی در این کشور موجب قرابت فرهنگ، زبان و مذهب ساکنان قلمرو مایا شده بود کـــه در پی این یک گونهٔ فرهنگی عمومی و کلی در اجتماع مایاها پدید آمد.در نظام مایاها طبقهٔ اجتماعی، بسیار مهم تلقی میشد و هرکس میبایست جایگاه خود را از نیاکان به ارث ببرد. شاه در راس همه قرار گرفته و سلسله مراتب نیز بشدت رعایت میشد. مایاها در شهرها بر حسب طبقاتی کـــه داشتند امرار معاش میکردند. مهمترین مشاغل در جامعه مایا مشاغل مذهبی و کاهنی، افسری ارتش، کاتبی، بایگانی، مهندسی ساختمان و بازرگانی بود. در کنار این مشاغل طبقات پائینتر مشاغلی مانند کارگری ساختمان و صنعتگری داشتند کـــه کیفیت تولیدات آنها به حدی بود کـــه بنظر میرسد این افراد به صورت تخصصی آموزش دیده بودند. شغلهای دیگر مردم در جامعه مایا عبارت بود از کشاورزی و فعالیتهای خدماتی در شهر مانند آشپزی و نظافت و خدمتکاری کـــه معمولاً نسب افراد در احراز هر یک از این مشاغل بسیار مؤثر بود.
مایاها نوزادان را در گهوارههای مخصوصی میخواباندند کـــه تختههای تعبیه شده در آن کلهٔ نوزادان را پهن میکرد و آنها این را زیبا و بختآور میدانستند. غذاهای سنتیشان آنگونه کـــه از نوشتهها و نقاشیها و نیز سنتهای مایاهای امروزی میتوان فهمید، ترکیباتی بوده از گوشت و سبزی و ذرت و انواع چاشنی. موادغذایی در هنگام قحطی یا بروز جنگ از انبارها تأمین میشد کـــه تحت نظارت شاه قرار داشت. بازرگانی در شهرها رونق فراوان داشت و خاص طبقه نجبا بود کـــه این بازارها در میدانهای اصلی شهرهای مختلف برپا میشد. میدان اصلی شهر بجز بازارهای موسمی کـــه زمان مشخص و از پیش تعیین شده داشتند، بخش مهمی از فعالیتهای روزمره شهری را نیز پوشش میدادند. این فعالیتها شامل جشنهای مذهبی و ضیافتهای پیروزی، رژه، نمایش و گردهماییهای قبایل میشد.
نظام سیاسی
جامعه مایا در دوران پیشاکلاسیک مبتنی بر زندگی قبیلهای بود و هر قبیله رئیسی جداگانه داشت کـــه بر فعالیتهای مذهبی و خانوادگی و تجاری قبیله نظارت میکرد. در مرحلهٔ پایانی دوران پیشاکلاسیک سیستم نوین حکومتی مبتنی بر حکومت مرکزی در جامعه مایا پدید آمد و آن این بود کـــه مایاها به این نتیجه رسیدند کـــه در یک جامعه شاه بهتر از رئیس میتواند به امورات همهٔ مردم رسیدگی کند. شاه واسطهٔ ارتباط خدایان و انسان تلقی میشد و کمکم پذیرش نظام شاهی، در جامعه مایاها همهگیر شد. کاهنان مذهبی این نکته را برای دردست داشتن نفوذ تأیید کردند و این باور رایج شد کـــه سرپیچی از فرمان شاه موجب عقوبت خدایی و زمینی خواهدبود. شاهان مایا برای برقراری هرچه بیشتر نظم در قلمرو تحت امر خود به ایجاد نظام طبقاتی دست زدند و روحانیان و نظامیان را از خویشاوندان خویش برگزیدند.
طبقات اجتماعی
جامعه مایا در این دوران به دو دسته نخبه و غیرنخبه تقسیم میشد. جامعهٔ نخبه کـــه طبقهٔ ثروتمندان بود، خود دارای دو رده بود کـــه ردهٔ اول مربوط به خاندان شاهی بود و ردهٔ دوم ردهٔ روحانیان و بازرگانان و جنگجویان حرفهای بهشمار میآمد. دسته غیرنخبه هم کشاورزان، صنعتگران، شکارچیان و هنرمندان بود. صنعتگران ماهر در این میان مقام و منصبی برتر از سایرین داشتند. در نظام سیاسی مایا گاهی یک زن به صدارت و شاهی میرسید و تمام امور را در دست میگرفت و این زمانی بود کـــه از خاندان شاهی مردی برای این امر وجود نداشته باشد. پوشش و لباس طبقات با هم متفاوت بود و زنان در هر دو طبقه اگرچه لباس نخی یا دامن و پیراهن گشاد میپوشیدند اما گلدوزیهای متفاوت داشتند. مردان طبقه پایین پوشش رویینهشان پارچهای بود کـــه اکس نام داشت اما مردان نخبه از شنلی به نام پاتی اســـتفاده میکردند.
نظام بردهداری
در جامعهٔ مایاها بردهداری رواج داشت و تجارت برده نیز از امور مهم بازرگانی مایاها بود. یک شخص در جامعهٔ مایاها از سه طریق ممکن بود برده شود: یکی اینکـــه ممکن بود سرپرست یک خانواده فقیر برای امرار معاش بهتر دستیابی به مال برای بهبود شرایط زندگی یکی از اعضای خانوادهاش را بهعنوان برده بفروشد. دوم اینکـــه ممکن بود کسی جرم یا جنایتی مرتکب شود و در اینصورت این امکان وجود داشت کـــه با تشخیص مقامات قضایی به عنوان جریمه به بردگی محکوم شود و سوم نیز اشخاصی کـــه به عنوان اسیر جنگی در نبرد با اقوام دیگر گرفته میشدند، خودبه خود برده محسوب شده و از سوی جنگاوران فروخته میشدند. البته اگر اسیر از طبقات بالا و نجیبزاده جوامع دشمن بود به جای برده شدن، طی مراسمی با احترامی ویژه کشته میشد کـــه کشتن آنها نوعی مراسم قربانی برای خدایان دانسته شدهاســـت.کـــه البته با روش آزتکها در قربانی کاملاً متفاوت بودهاســـت.
نظام خانوادگی
در جامعه مایا کوچکترین واحد اجتماعی خانواده محسوب میشد کـــه از پدر و مادر و فرزندان و نیز بردگان تشکیل میشد. در میان مایا هر خانواده به نوبه خود در میان خانوادهای بزرگتر قرار داشت کـــه خانههایشان را گرداگرد یکدیگر در یک حیاط مشترک میساختند. ازدواج برپایه منصب بود و پدر دختر در سن پایین داماد را از طریق دلالانی کـــه حرفهشان پیدا کردن همسر و نامزد مناسب در میان طبقات مختلف برای دختران بود، پیدا میکرد. تعدد زوجات تنها برای طبقهٔ نخبه مجاز بود و مراسم ازدواج کمابیش بدور از تشریفات و دخالت روحانیان انجام میگرفت. در سنتهای مایاها خون و نژاد اصالت داشت و هرکسی بنابر تبار و نیای پدری خود، پایگاه اجتماعیاش را مییافت. در نظر مایاها خانوادهای اصالت و اشرافیت داشت کـــه اجداد و نیاکان پدری زن و مرد هردو افراد سرشناسی بودهباشند.
هنر مایایی
گاهی هنر مایاها را در دوران کلاسیک یا عصر طلاییشان، برترین و زیباترین مکتب هنری جهان باســـتان دانستهاند. هنر مایایی اگرچه از سنتهای پیشین نظیر تمدن اولمک بهره میبرد اما خلاقیتهایی کـــه در درون جامعه مایا پدیدار شد، چهرهای ویژه و متفاوت از تمام تمدنهای آمریکای باســـتان به آن بخشید. آنها باورهای خود را دربارهٔ خدایان از راه خلق آثار هنری بروز میدادند. معماری، نقاشی، مجسمهسازی، سفالگری از مهمترین و برجستهترین هنرهای مایایی بود.
معماری و شهرسازی
آثار معماری مایاها کـــه تا به امروز به جای مانده عمدتاً مبتنی بر ساخت منازل شهری و روستایی، کاخهای شاهی و معابد و هرمهای مذهبی- عبادی و سامانههای شهری مانند کانال هاو مخازن آب، راههای شهری و بین شهری میشد. خیابانها بیشتر به صورت سنگفرش بودند و برای طراحی شهر مهندسان امر ابتدا نقشه شهر را طراحی کرده و سپس نظر مساعد شاه را میگرفتند. معمولاً ساختمانهای مذهبی مایاها کـــه به صورت هرم بود، با مذهب و ایدئولوژی و نیز با گاهشماری مایایی در ارتباط بود. پلکان در معماری جایگاه ویژهای داشت و در همه آثار بگونهای بچشم میآید. در نمای ساختمان از موزاییک و انواع رنگ اســـتفاده میشد و بکارگیری نقوش و تصویرهای مختلف در درون اتاقها یا راهروها و نمای خارجی ساختمانهای فاخر ویژگی دیگر معماری آمریکای مرکزی در عصر طلایی مایاها بود.مصالح ساختمانی اصلی در معماری مایاها را سنگ آهک تشکیل میداد. عمدهٔ آثار مایایی از سنگ آهک درست شدهاند.
پدید آمدن شهرهای جدید در تمدن مایا به این نحو بود کـــه روستاهایی کـــه جمعیت مردمش زیاد میشد طی یک مراسم تودیع روستاییان منازل خود را ترک میکردند. خانههای جنگلی ویران میشد و خانههایی بادوامتر گرداگرد یک محوطهٔ خالی کـــه روستای قدیمی بوده و بعدها میدان مرکزی شهر میشد بنا میکردند. در میدان مرکزی شهر یک پرستشگاه بزرگ پدیدمیآوردند کـــه هستهٔ اصلی شهر را تشکیل میداد و گاهی از اطراف رشد میکرد. این شهرها معمولاً جمعیتی بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تن سکنه داشتند. با اینحال شهرهای بزرگ مایاها مانند تئوتیهوآکان جمعیتشان به بیش از ۵۰ هزار تن میرسید.
نقاشی
نقاشی از دیگر جنبههای تمدن مایایی بود کـــه شیوهٔ آن تا به امروز نیز میان جوامع مایایی برجای ماندهاســـت. نقاشیها بیشتر بر روی پارچه و دیوارهها صورت میگرفت کـــه گاهی با گچبری نیز توأم میشد. رنگ آبی نیلی میان مایاها جنبهٔ الوهیت داشت و رنگی کـــه در نقاشیهای خود اســـتفاده میکردند، از نوع ماندگار آن بود کـــه تجزیه نشده و از بین نمیرفت. رنگی کـــه بر روی پارچه بکار میبردند، طی فرایندی پیچیده و شیمیایی به دست میآمد و امروزه پژوهشگران از طریق آزمایشهای شیمیایی به روش باثبات کردن این رنگها پی بردهاند کـــه هنوز نیز پس از گذشت قرنها ماندگاری و درخشندگی خود را حفظ کردهاند. مایاها همچنین در زمینهٔ نقاشی با ابداعاتی کـــه در زمینهٔ رنگآمیزی و گچبری داشتند، تغییراتی را در نحوهٔ ساخت پرستشگاهها در آمریکای باســـتان ایجاد کردند. به این نحو کـــه پرستشگاههای مایایی علاوه بر ساخت پلکانی دارای طرحها و نقاشیهای رنگی به همراه گچبری نیز بودند کـــه معمولاً تجسم خدایان و نیای شاهان مایایی بود.
سایر هنرهای تجسمی
از سایر هنرهای تجسمی مایاها میتوان سفالگری را کـــه از ویژگیهای بارز هنر مایایی اســـت، برشمرد. در خلال دوران کلاسیک مایاها شروع به تولید آثار سفالی چندرنگی کردند کـــه بیشتر جنبه تزئینی داشت تا کاربرد روزانه. این سفالینهها کـــه عمدتاً به گونهٔ جام یا کاسه یا مجسمههای سفال هستند، رنگآمیزی شده و دارای نقشها و طرحهایی هستند کـــه نمادهایی اساطیری و ایدئولوژیک را از باورهایی قوم مایا ارائه میکند. رنگ آبی سفالها نشان از کاربرد آن در امور مذهبی را دارد. نقاشیهای رمزگونهای بر روی بیشتر سفالینههای به دست آمدهٔ مایایی دیده میشود کـــه گاهی با کندهکاری همراه هستند. رنگ آمیزی سفالینهها گاهی پیش از پختن آن انجام میگرفت و گاهی پس از آن. از آنجایی کـــه مایاها چرخ سفالگری نداشتهاند، با صرف وقت زیاد با نوک انگشتان تکـــههای گل را تبدیل به کاسه یا کوزه میکردند. روش کار آنها از لوله کردن گل و دادن شکل مارپیچ به آنها بودهاســـت.
دورهٔ زمانی سفالینههای به دست آمده از مایاها به حدفاصل قرن ششم پیش از میلاد تا قرن نهم میلادی مربوط میشود. بجز سفالگری پیکرتراشی مایاها نیز از دیگر جنبههای هنری تمدن مورد نظر اســـت. مجسمههایی کـــه در دوره مایاها ساخته شده، بیشتر مجسمه شاهان یا خدایان و موجودات مافوق بشری را شامل میشود. برخی از این مجسمهها سنگ یشم سبز کـــه جنبه قدسی داشته ساخته شده بودند و کشف میزان زیادی از محصولات یشم در کنار گورهای بزرگان مایا موید این نکته میباشد.تندیسهای مایاها معمولاً به صورت نیمتنه و نشسته و به ندرت ایستادهاند و در سردر سراها و نمای ساختمانها معمولاً بچشم میخورند.
هواپیماهای طلایی
اشیاء کوچک به جامانده از مایاها کـــه از طلا ساخته شدهاند، بسیار شبیه به هواپیماهای امروزی هستند. این اشیاء شگفتانگیز در سال ۱۹۶۹ توجه دانشمندان و پژوهشگران را به خود جلب کردند؛ زیرا آنان دریافتند کـــه این آثار هیچ شباهتی به جانواران ندارند و بیشتر شبیه به هواپیماهای امروزی هستند. تاکنون ۳۰ نمونه از این آثار باســـتانی کشف شدهاســـت کـــه همگی مانند هواپیما دارای بال، دم و کابین خلبان هستند. کارشناسانی در آمریکا در سال ۱۹۹۶ نمونههایی شبیه به این اشیاء را در ابعادی بزرگتر ساختند، و توانستند آنها را به پرواز درآورند. نمونههایی از این اشیاء در چندین موزه وجود دارد کـــه از آنها میتوان به موزه طلای کلمبیا، موزه برلین و موزه تاریخ طبیعی شیکاگو اشاره کرد.
زبان و ادبیات
مایاها را از آن جهت پیشرفتهترین قوم در آمریکای باســـتان میدانند کـــه بهتر از سایرین توانستند زبان خود را مکتوب کرده و خط را بکار برند. مایاها به زبان مایایی تکلم میکردند کـــه زبانی التصاقی از شاخهٔ زبانهای بومی آمریکا محسوب میشود. زبان مایایی قدیم بعدها به چندین گویش متعدد تقسیم شد کـــه آنها امروز گروه زبانهای مایایی را تشکیل میدهد کـــه در آمریکای مرکزی هنوز هم گویشورانی دارد. در گذشته تفاوتهای لهجههای اقوام مایاییتبار به حدی بود کـــه گاه سخن یکدیگر را درک نمیکردند. این تفاوتها تا به امروز نیز پابرجا ماندهاســـت. ممکن اســـت کـــه مایاها ایدهٔ نوشتن زبان را از اولمکها فراگرفته باشند اما خط آنها هیچ شباهتی به سیستم نوشتاری اولمک نداشت.خط مایایی نوعی خط هیروگلیفی بود کـــه آغاز بکارگیری و ابداع آن به سدهٔ ششم پیش از میلاد بازمیگردد.مایاها خط خود را برای امور مذهبی و سرشماری درآمد و مالیاتهای عمومی، مراسم و مناسک مذهبی و تحریر و تألیف کتابهایی کـــه دانش و علوم را حفظ مینمود بکار میبردند.آموزش خط نوشتاری نیز میان طبقهٔ نخبگان رایج بود. رمزگشایی علائم نوشتاری مایاها تا حد زیادی سخت و دشوار اســـت و هنوز هم تمامی متون نوشته شده مایا بهخوبی خوانده و درک نشدهاند. یکی از این مشکلات تغییر زبان و لهجه مایاها و واژهپذیری فراوان از زبان اسپانیایی اســـت. مایاها ساخت کاغذهای الیافی را دنبال میکردند و بیش از هزار جلد کتاب آکاردئونی شکل تألیف کرده بودند کـــه موضوعاتی مانند تاریخ قوم مایا، نظام اعتقادی، ستارهشناسی و پیشگویی، ریاضیات، طب و گاهشماری را در بر میگرفت. این کتابها تقریباً همگی به دست کشیشهای اسپانیایی سوزانده شدند. یکی از این کشیشها به نام اسقف دیگو دلاندا کـــه عامل اصلی از دست رفتن آثار مکتوب قدیمی مایا بود سوزاندن کتابهای مایاها را اینگونه توصیف کردهاســـت:
این مردمان در عین حال با اســـتفاده از نشانهها و حروف مشخص کتابهایی نوشته و در آنها امور باســـتانی و دانش کـــهن خویش را توصیف نموده بودند… آنها این نوشتارها را درک میکردند و به دیگران نیز میفهمانیدند و آموزش میدادند. ما تعداد بسیار زیادی از این کتابها را یافتیم و چون مشاهده کردیم در میان آنها چیزی جز خرافات و دروغهای شیطانی وجود ندارد، همه را سوزاندیم کـــه به شکل حیرتآوری باعث تأثر و افسوس آنها شد و دست آخر همه آنها را پریشان و محنتزده کرد.
از میان کتابهایی کـــه اسقف لاندا دستور امحا آنها را صادر کرده بود، سه کتاب به شکل شگفتانگیزی از شعلههای آتش در امان ماندند. یکی از این کتابها کـــه در کتابخانهای در درسدن آلمان نگهداری میشود و به نسخه درسدن مشهور اســـت اطلاعات جامعی از ریاضیات و ستارهشناسی در درون خود دارد. کتاب دیگر کـــه در اسپانیا کشف شد، مربوط به طالعبینی اســـت و نوشتار آخرین پرسیانوس نام دارد کـــه در پاریس از صندوقی بینام و نشان بیرون کشیده شد و مربوط اساطیر و عقاید مذهبی مایاهای باســـتان اســـت. پس از این حادثه دوباره مایاها به نوشتن آثار خود روی آوردند و کتاب کشیش جاگوار و کتاب پوپول ووه دو مورد از آنها هستند کـــه بیشتر به تاریخ و اساطیر و افسانههای مایایی اختصاص دارند. این متنهای متاخر در قرن شانزدهم نوشته شدهاند.
باورهای دینی مایا
سبک تفکر مذهبی مایاها کاملاً از عقاید مذهبی جهان قدیم متفاوت بود. بیشتر متون قدیمی این دین از میان رفته و برای همین شناخت ایدئولوژی مایاهای قدیم سخت و تا اندازهٔ زیادی مبتنی بر حدس و گمان اســـت. دین در جامعه مایا عامل متحدکننده محسوب میشد و همهٔ طبقات از پادشاه تا بردگان همگی درگیر یک دین بودند. حکومتها همیشه مذهبی و دینگستر بودند و برای همین سرپیچی از باورهای دینی یا بدعت در آن خشم حاکمان را برمیانگیخت. دین اگرچه تمام مسائل زندگی مایا را در بر میگرفت اما به همان اندازه هم عرفانی بود و به مسائل معنوی میپرداخت. مذهب سنتی مایا خدایان متعددی داشت و هر خدا نیز یک همزاد غیر همجنس به عنوان همدم برای خود داشت کـــه پس از مرگ او را در زیبالبا یا دنیای زیرین پذیرا میشد تا زمانی کـــه دوباره زنده شده و به آسمان بازگردد. هنوز نیز گروههایی از مردم مایاییتبار ساکن هندوراس، گواتمالا و مکزیک به باورهای قدیمی مایایی معتقدند و مذهب فاتحان اروپایی خود را بهطور کامل نپذیرفتهاند.
جهانبینی مایاها
در مذهب مایاها، جهان دو بعد خدایی و انسانی داشت کـــه در سه حوزه ضرب میشدند و آن سه حوزه جهان آسمانی، جهان زمینی و جهان زیرزمینی را شامل میشد. دنیای زیرزمینی کـــه زیبالبا نامیده میشد و دنیای خدایان زیرزمینی و مکان اســـتقرار روانهای درگذشتگان بود. قلمرو آسمانی سیزده طبقه و قلمرو زیرزمینی نه طبقه داشت. هریک از این طبقات قلمرو فرمانروایی یکی از خدایان بهشمار میرفت. شناخت مناسک مذهبی مایاها کاملاً میسر نشده و این به دلیل از میان رفتن بخش عظیمی از منابع مایایی و نیز تغییر مذهب اکثریت جامعه مایاها به مسیحیت اســـت. ارتباط اصلی خدایان با یکدیگر از راه درخت مرکزی به نام واکاه چان امکانپذیر بود. این درخت کـــه ریشهاش در دنیای زیرزمینی، تنهاش در دنیای زمینی و شاخههایش به دنیای آسمانی میرسید، خون قربانیان یا نذرهایی کـــه نزد پادشاه درخاک ریخته میشد را از طریق ریشههایش جذب و در سراسر گیتی انتشار میداد.
خدایان آیینی
درک چیستی خدایان مایایی هم مانند درک آنان از جهان پیچیدهاســـت و برای ذهن انسانهای غربی ناآشنا مینماید. خدایان مایایی میتوانستند شکل ظاهر و سرشت خود را تغییر دهند و دلیل ایجاد آثار گوناگون هنری نیز همین اســـت کـــه مایاها میتوانستند هر صورتی برای خدایان خود متصور شوند و آنها را مجسم سازند. باســـتانشناسان مطرح میکنند، بزرگترین خدای مایا ایتزامنا نام داشتهاســـت. همین خدا دوشکل دیگر نیز داشتهاســـت کـــه آن یکی هوناب کئو به معنی نخستین خدای زنده و دیگری کوکولکان به معنی مار بالدار بود.
باور مایاها این بود کـــه خدای اصلی خود را بهصورت کـــهکشان راه شیری نیز نشان داده و سرپرست و آفریدگار جهان اســـت و بر همه خدایان سرپرستی میکند. کینیچ آهائو خدای خورشید و هوناهپو خدای ناهید بودند کـــه این دوخدا معمولاً بر سر روز و شب با هم در کشمکش قرار داشتند. برای کشاورزان دو خدا به نامهای یوم کاکس کـــه خدای ذرت بود، وجود داشت و یکی هم چاک کـــه خدای باران بود. چاک کـــه بیشتر با چهرهٔ خزندهای با دندانهای شبیه مار تصویر میشد، چهار رنگ متفاوت داشت کـــه به جهات جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب بازمیگشت و برای هرکدام به رنگ سفید، زرد، سرخ، سیاه درمیآمد. خدای ویژه و مورد احترام زنان ایکس چل نامیده میشد کـــه مسئول تولد نوزادان شفا دادن به بیماران و پیشگویی بود. مایاها هرساله یا بعد از در خواســـت بزرگان دینی خود برای خشنودی خدایان خود قربانی میکردند بهطوریکـــه پادشاه قوم در مکانی بلند با خنجری کمانی شکل میایستاد و فرد قربانی کـــه دو طرفه بدنش توسط افرادی بسته شده بود بر روی تخت سنگی قرار داشت و پادشاه با خنجر قلب را در حالی کـــه همچنان میتپید از بدن قربانی خارج و به سمت مردم میگرفت او قلبها را در ظرفی از خون درون معبد خدایان نگهداری میکرد.
ارتباط با جهان معنوی
همچنین به باور مایاها هر انسانی همزادی داشت کـــه به صورت روح ظاهر میشد و با خدایان نشست و برخاســـت داشت و میتوانست زندگی افراد را تحت تأثیر قرار بدهد. انسانها میتوانستند از راه دعا و مناسک دینی و نیز مصرف داروهای روانگردان با آنها ارتباط برقرار کنند. این همزادان کـــه بیشتر به دنیای زیزمینی مربوط میشدند، عامل پیوند فرد با جامعه مردگان نیز محسوب میشدند کـــه این به دنیای زیرزمینی ارتباط داشت و فرد نیاز داشت برای این کار به محلهایی ویژه مثل غارهای تاریک برود. به باور مایاهای قدیم از راه مکاشفات و مصرف مواد روانگردان نیز میشد با دنیای خدایان متصل شد و پند و اندرز گرفت. پیشگویان دینی برای پیشگوییهای خود غیر از ستارهشناسی به این روش نیز روی میآوردند.
ریاضیات مایاها
مایاها ظاهراً ریاضیات را تا میزانی از اقوام اولمک فراگرفته بودند. آنها احتمالاً نخستین قومی در جهان بودند کـــه موفق به کشف عدد صفر شدند. این اتفاق در حدود سال ۳۶ پیش از میلاد افتاد و ششصد سال بعد بود کـــه هندیها به راز صفر پی برده و از طریق مسلمانان آن را به اروپاییها رساندند. نماد صفر در تحریر اعداد مایایی به صورت یک گوش ماهی بود کـــه شکل آن ترسیم میشد. نظام شمارشی مایاها نیز برخلاف نظام متداول امروز جهان کـــه دهگانی اســـت یک نظام بیستگانی بود. مایاها برای هر عدد یک نقطه میگذاشتند کـــه به صورت افقی بود و هرگاه این اعداد شمارشان به پنج نقطه (یعنی عدد پنج) میرسید به جای پنج نقطه یک خط افقی میکشیدند و برای اعداد بالاتر مانند شش، هفت و سایر بالای خط افقی یک یا دونقطه یا بیشتر میگذاردند. به این ترتیب عدد ده در نوشتار مایا دوخط افقی روی هم بود و برای یازده کافی بود یک نقطه بالای آن میگذاشتند. نوشتن اعداد از انتها بود و هر بار اســـتفاده از صفر برابر یک قطعه بیست شمارهٔ آن را بالا میبرد. چنانکـــه در نظام ریاضی رایج امروزی صفر جلوی یک ده بار آن را افزایش میدهد. چون خط نوشتاری مایاها هیروگلیف بود و نشانهای تصویری داشت گاهی کاتبان برای نوشتن صفر یا نقطه یا خط از نمادهای تصویری دیگری اســـتفاده میکردند تا بر زیبایی اثر نوشتاری خود کـــه معمولاً به صورت کندهکاری بود، بیفزایند و آن را هنریتر جلوه دهند. همین امر موجب دشواری در دریافت برخی از دادههای آماری مایاهای قدیم شدهاســـت. سیستم جمع و تفریق مایاها هم شبیه سیستمهای متداول امروزی بود اما آنها نمادهای چهار عمل اصلی را اینگونه بکار نمیبردند اما روش محاسبه ایشان تقریباً همین رایج امروز جهان بود.
اخترشناسی مایاها
مایاها آموخته بودند کـــه چگونه از ریاضیات برای ثبت و محاسبه حرکات و تغییرات اجرام سماوی بهرهگیری کنند. در یادبودها و دیوارنوشتههای مایایی آثار و اکتشافات خود را ثبت میکردند. بزرگان دینی مایا آموخته بودند کـــه چگونه سال خورشیدی، ماه قمری و حتی حرکتهای سیاره زهره را محاسبه کنند. مایاها برای این محاسبهها، ریاضیات ترکیبی را بکار میگرفتند و ماهرانهتر از سایر ملتهای آمریکایی باســـتان، از خط، در جهت ثبت یافتههای جدید خود بهره میبردند. آنها در جدولهایی قدیمی خسوف و کسوف را ثبت و برای آنها جدولهای زمانبندی تنظیم کرده بودند. آنها برای تنظیم مناسک مذهبی خود نیز از دادههای ستارهشناسی اســـتفاده میکردند. مایاها ضمن شناخت خسوف و کسوف محاسبات دقیقی نیز از گردش مسیر سیارههای ناهید و بهرام و تا اندازهٔ کمتری عطارد ترسیم کرده بودند. همچنین شواهدی دردست اســـت کـــه مسیر حرکت سیاره مشتری نیز توسط مایاها مشخص شده بودهاســـت. مایاها از اخترشناسی برای تنظیم تقویم و هماهنگی مراسم مذهبی طالع بینی، پیشگویی و ثبت دوره سلطنت اســـتفاده میکردند. در کراکول چیچن ایتزا یک رصدخانهٔ مایایی به دست آمده کـــه بیشباهت به رصدخانههای امروزی نیست. ضمن اینکـــه آنتونی آونی ستارهشناس نظر دارد کـــه مایاها همگی خانههایشان را به گونهای میساختند کـــه ظاهراً بتوان از پنجرههایشان آسمان را رصد نمود. مثلاً در شهر اوکسمال همه ساختمانها در یک ردیف و پنجرههایشان به یک سوی مشخص از آسمان باز میشود. در ناحیه کراکول نیز همهٔ خانه به نحوی ساخته شده بودند کـــه در امتداد سیاره زهره قرار داشتند.حیرت بیشتر دانشمندان از این اســـت کـــه این شناخت دقیق مایاها از حرکت اجرام آسمانی در شرایطی بود کـــه مایاها ابزار پیشرفته ستارهشناسی نداشتهاند و سرزمینشان در منطقهای بود کـــه نه ماه از سال بارانی و همیشه ابری بود.
گاهشماری مایا
سیستم گاهشماری مایاها نیز از بخشهای پیچیدهٔ این تمدن اســـت. مایاها به سال ۳۶۵ روزه خورشیدی پی برده بودند اما برای محاسبه سال نه تنها جابجایی خورشید در آسمان فراز خود را کـــه حرکتهای ماه و ستارگان و دیگر اجرام آسمانی را نیز مدنظر داشتند. نزد مایاها سه نوع تقویم اســـتفاده میشد. یکی تقویم سالنمای ۲۶۰ روزه، دیگری هاآب یا سال ۳۶۵ روزه و دیگر تقویم شمارش طولانی ۵۲ ساله. سال مقدس کـــه تزولکین نامیده میشد همان سالنمای ۲۶۰ روزه بود. هر ماه آن ۲۰ روز بود و هر روز یک نام مشخص داشت و نیز ۱۳ شماره کـــه روزها در آن ضرب میشدند و مجموعاً ۲۶۰ روز میشد. آنها از این طریق سعی میکردند تا از زمان دقیق وقوع پدیدههای قدیمی به میزان روزهایی کـــه از آن گذشته آگاه شوند.شیوه آن به گونهای بود کـــه مثلاً روز ایمیکس کـــه روز نخست هر ماه بود و اولین باری کـــه در سال ۲۶۰ روزه واقع میشد نام سال یکم ایمیکس میگرفت و به همین ترتیب سال دوم سال دوم ایک و زمانی کـــه به سیزدهمین میرسید نام چهاردهمین روز یعنی ایکس مقارن یک میشد و سال یک ایکس میگردید و اینگونه مشخص میشد کـــه ۱۴ سال گذشتهاســـت. فایده این تقویم برای این بود کـــه در ارقام بالا با ضرب و تفریق ساده میشد زمان واقعی را به روز تعیین کرد و از این رو به آن سالنمای مقدس میگفتند چراکـــه در امور مذهبی مردمی کاربرد بیشتری داشت. سالنمای هاآب سالنما و تقویم رسمی مایا بود. هاآب را برای امور سلطنتی و کشوری بکار میبردند. در سالنمای هاآب سال ۱۹ ماه داشت. ۱۸ ماه نخست سال ۲۰ روز بود و ماه آخر سال ۵ روز کـــه رویهم رفته ۳۶۵ روز را تشکیل میدادند.
ماه آخر یوایب نامیده میشد و برای مردم بدشگون مینمود.روزهای ماه از صفر تا ۱۹ را در بر میگرفتند شمار روز با یک آغاز نمیشد. مایاها در ذکر تواریخ معمولاً در کتیبهها هردو سالنمای تزولکین و هاآب را بکار میبردند. از آنجایی کـــه هاآب ۱۰۵ روز بیش از تزولکین داشت یعنی در تطابق دو تقویم هاآب ۱۰۵ دندانه وارد سال تزولکین شده بود و تطابق کامل تنها زمانی انجام میشد کـــه ۵۲ سال از آغاز گذشته باشد کـــه این دوره ۵۲ سال را دَوَران تقویم نامیدهاند. و این دوران برای مایاها بسیار مهم و با اهمیت بودهاســـت. تقویم سوم سالنمای شمارش طولانی اســـت کـــه مبتنی بر روزهاســـت کـــه هر روز اما سال به ماههای سی روزه تقسیم نمیشد. هر روز یک کین بهشمار میرفت و هر ۲۰ روز برابر یک یوئنال میشد. هر ۱۸ یوئینال را یک تون میگفتند کـــه مجموعاً ۳۶۰ روز (کین) به دست میآمد. هر ۲۰ سال (تون) برابر یک کاتون و هر بیست کاتون یک باکتون و هر بیست باکتون یک پیکتون بود. یک پیکتون برابر میشد با ۲٬۸۸۰٬۰۰۰ روز. بالاترین واحد در گاهشماری مایایی آلائون اســـت کـــه برابر میشود با بیست و سه میلیارد و چهل میلیون روز. سالهای آنان ۳۶۰ روزه بود و دلیل آن هم فرار از شومی پنج روز پایانی بود. کاربرد این تقویم بیشتر برای شمارش روزهای گذشته یا باقیمانده نسبت به یک رویداد مهم بودهاســـت. مایاها سیستمی ریاضیاتی نیز داشتند کـــه سالنماهای سهگانه را به هم تبدیل میکرد و از طریق دادههای یک تقویم میتوانستند آن را در سالشماری دیگر نیز بیابند.
تأثیر تمدن مایاها بر فرهنگ جهان امروز
از مهمترین مسائل پیرامون نام مایا در جهان امروز افسانهٔ پایان جهان در سال ۲۰۱۲ بود کـــه بر حسب پیشگوییهای مایاهای قدیم، جهان در آن روز پایان میپذیرفت. این پدیده کـــه به پدیده پایان جهان مشهور شدهبود با نزدیک شدن به سال مورد نظر بر دامنهٔ شیوع باور به آن در میان برخی افراد افزوده میشد. روز گمان شده برای این رویداد خیالی کـــه بیست و یکم دسامبر ۲۰۱۲ بود برابر شب یلدای سال ۱۳۹۱ هجری خورشیدی بودهاســـت. در همین زمان شایعه مبنی بر برخورد یک جرم غولپیکر به زمین در سال ۲۰۱۲ موجی از واکنشها را بدنبال داشت. در نهایت مؤسسه SETI کـــه کار پژوهش بر این امر را دنبال مینمود این مسئله را رد کرد. دربارهٔ این موضوع فیلمهایی نیز در هالیوود ساخته شده کـــه از میان آنها میتوان به فیلم ۲۰۱۲ به کارگردانی رولند امریش اشاره نمود. همچنین دربارهٔ مردم مایا فیلم پرفروش دیگری به کارگردانی مل گیبسون در سال ۲۰۰۶ ساخته شد به نام آپوکالیپتو یا آخرالزمان کـــه در آن دوران افول مایاها و شکستهایشان برابر قوم آزتک به تصویر کشیده شدهاســـت.
مایاها در جهان امروز
با وجود از دست رفتن اتحاد مایاها این قوم از صحنه روزگار کنار نرفتند و هنوز در گوشههایی از آمریکای مرکزی مردم مایا با حفظ آداب و رسوم خود به زندگی ادامه میدهند. جمعیت مایاهای امروزی کـــه بازماندگان مایاهای متمدن دوران باســـتان و سدههای میانه هستند حدود هفت میلیون تن برآورد شده کـــه در کشورهای السالوادور، هندوراس، مکزیک، گواتمالا و بلیز پراکندهاند و به گویشهای زبان مایایی یا اسپانیایی سخن میگویند. بیشتر جمعیت امروزی مایاها در ارتفاعات گواتمالا بسر میبرند. در گواتمالا اگرچه خیلی از مایاها سبک زندگی و گفتار اسپانیایی را پذیرفتهاند اما این تغییر و همرنگی با جامعه در زنان بسیار کمتر از مردان دیده میشودو اکثر زنان مایایی گواتمالا هنوز هم سبک پوشش و زبان بومی و اصیل خود را نگاه داشتهاند. مایاهای امروزی بخاطر رنگ پوشش خاص خود و کلاههای بلند و لباسهای شاد رنگارنگ خود شهره هستند. مردان مایا امروزه به کارهای کشاورزی و گاهی صنعتی مشغولند و در میان جامعه امروزی مایا کودکان دستفروش نیز بچشم میخورند. امروزه زندگی مایاها مانند بیشتر مردم آمریکای لاتین توأم با محرومیت اســـت و روند پیشرفت به ویژه در مناطق مایانشین کـــه کوهستانی و روستایی نیز هستند، بسیار کندتر اســـت. غذاهای سنتی مایاها هنوز مبتنی بر غذاهای گیاهی و به ویژه ذرت اســـت. انواع و اقسام غذاها و نانها با ذرت طبخ میشود. مایاهای امروزی اگرچه بیشتر مسیحی کاتولیک میباشد اما هنوز دستههای زیادی از مردم این قوم هر به مذهب باســـتانی خود معتقد باقیمانده و آئینهای مذهبی خود را همچنان برگزار میکنند. پذیرش مذهب کاتولیک از سوی بسیاری از مایاها تنها سرپوشی بود برای دفاع از خود برابر مسیحیان چرا کـــه هنوز در میان جوامع مسیحی مایا همچنان شمن وجود داشته و در ارتفاعات و غارها بر اصل سالهای ۲۶۰روزه به عبادت و ارشاد و مکاشفه میپردازند. نام بسیاری از اساطیر مایا با نامهای مذهبی لاتین جایگزین شده اما مراسم و عقاید همچنان باســـتانی برجای ماندهاند. گرایش عمده روستاییان مایا به مسیحیت از سال ۱۹۶۰ و آغاز فعالیت تبلیغی کلیساهای انجیلی جنوب ایالات متحده آغاز شدهاســـت.
در بلیز
مایاهای کشور بلیز کـــه سومین گروه بزرگ قومیتی این کشور هستند و حدود یازده درصد جمعیت کشور را تشکیل دادهاند بیشتر از تبار آندسته از اقوام موپان و یوکاتک هستند کـــه در پی وقوع جنگ در سال ۱۸۸۰ به کشور بلیز مهاجرت نمودند. ده سال پیش از آن مایاهای ککچی از کشور گواتمالا وارد بلیز شده بودند و خلاف همتباران موپانی خود کـــه راه کوهستانهای مرتفع بلیز را پیش گرفتند، اینان وارد سرزمینهای پست جنوبی این کشور در جوار رودخانهها شدند. تاریخ و فرهنگ باســـتانی مایاها نزد مایاهای بلیز بسیار بااهمیت و مایه افتخار تلقی میشود.
در گواتمالا
شمار مایاهای گواتمالا بیش از سایر کشورهای مایانشین اســـت. مایاهای گواتمالا بیش از سایرین به آداب و رسوم خود مانند پوشش، مذهب و زبان پایبند ماندهاند و شرایط فرهنگ بومی مایا در گواتمالا بهتر از سایر کشورهاســـت. مایاها در گواتمالا به سیزده گروه قومی کوچکتر تقسیم میشوند. پیشهٔ اکثر مایاهای گواتمالا کشاورزی و صنایع دستی اســـت و عمدتاً در مناطق مرتفع و کوهستانی کشور بسر میبرند. در ژانویه ۲۰۱۸ باســـتان شناسان با اســـتفاده از فناوری لیدار آثار مدفونی از تمدن مایا در گواتمالا را کشف کردند.
در مکزیک
مایاها بخشی از گروههای قومی کشور مکزیک هستند کـــه بیشتر آنها در نواحی جنوبی و به ویژه شبه جزیره یوکاتان ساکن میباشند. زبان مایاهای مقیم مکزیک یوکاتک اســـت کـــه ریشهٔ مایایی دارد و مذهب پیشین جمعیت مایایی ساکن مکزیک کاتولیک میباشد. جمعیت مایاهای مقیم مکزیک حدود سیصد و پنجاه هزار تن میباشد کـــه بیشتر آنها اسپانیایی را به عنوان زبان دوم یا زبان نخست خود میدانند. به دلیل شرایط جغرافیایی محل سکونتشان بیشتر مایاهای مکزیک از صنعت توریسم امرارمعاش میکنند.
در هندوراس
مایاها در هندوراس چورتی نامیده میشوند کـــه جمعیتی کمتر از ۶ هزار نفر دارند. مایاهای این کشور سنت مایایی خود را عمدتاً فراموش کردهاند و دیگر به گویش چورتی صحبت نمیکنند و پوشش سنتی آنها نیز کلاً تغییر یافتهاســـت. اخیراً تلاشهایی در رابطه با بازگشت چورتیها به فرهنگ قدیمشان انجام شده و تا حدودی آنها به یادگیری زبان نیاکان خود مشغول شدهاند. پیشهٔ اصلی مایاهای هندوراس کـــه اسپانیایی زبان هستند، صنایع دستی و توریسم اســـت. نوعی از عروسک کـــه به نام عروسکهای هاسک شناخته میشوند، توسط این گروه قومی ساخته شده و معمولاً بوسیلهٔ کودکان دستفروش به مشتریها عرضه میشود.
آپوکالیپتو
آپوکالیپتو (به انگلیسی: Apocalypto) یا آخرالزمان،نام فیلمی حماسی به کارگردانی مل گیبسون محصول ۲۰۰۶ آمریکا است. یکی از نویسندگان فیلم به نام فرهاد صفینیا، ایرانیالاصل است که در کودکی از ایران مهاجرت کردهاست. کارگردان این فیلم مل گیبسون است.[۱] وی در مصاحبهای گفت واژه آپوکالیپتو (ἀποκαλύπτω) به زبان یونانی به معنای آشکار کردن است.فیلم روایتگر انقراض تمدن مایا است و به زبان غیر انگلیسی ساخته شدهاست.کیفیت پوشش و زندگی مردم مایا به سبک انسانهای اولیه به تصویر کشیده شدهاست و توحش مردم و بیگانگی فیلم از مظاهر مدرنیته گواه بر این مدعاست.