ترتیب تولد فرزندان و شصیت شناسی آن ها
هر خانواده ای معمولا دارای فرزندانی هستند و هر فرزند به نوبه خود تاثیراتی در شخصیت و رفتار والدین خود ایجاد کرده اســت.در ادامه مقاله ای تهیه کرده ایم در خصوص اهميت فرزند اول و تاثیرات فرزندان دوم بر فرزند اول .در ادامه با ما همراه باشید.
کانلی در کتابش با عنوان “ترتیب تولد؛ کدام خواهر و برادرها موفق مي شوند و چرا” مي گوید: ۷۵ درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یک خانواده مشاهده مي شود. او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر کلینتون، و جیمي و بیلی کارتر اشاره مي کند.
تحقیقات نشان داده که فرزندان اول (و تک فرزندها) در موفقیتهای تحصیلی، منزلت حرفه ای، درآمد و ثروت خالص پیشتاز هستند. برعکس، فرزندان ميانی در خانواده های پرجمعیت بدترین وضع را دارند.
مایکل گروس، نویسنده کتاب “چرا فرزندان اول فرمانروایی مي کنند و فرزندان آخر مي خواهند جهان را دگرگون کنند”، اعتقاد دارد:موقعیت یک بچه در خانواده، شخصیت، رفتار، یادگیری و قدرت کسب معاش او را تحت تأثیر قرار مي دهد. اغلب مردم درکی ذاتی از این مطلب دارند که ترتیب تولد به نحوی بر رشد تأثیر مي گذارد، اما چگونگی تأثیر مهم و معنی دار آن را کمتر از آن چه که واقعاً هست، در نظر مي گیرند.
کانلی نیز معتقد اســت: ترتیب تولد در شکل دادن موفقیتهای فردی مهم اســت، اما این فقط در مورد بچه های خانواده های بزرگ (با بیشتر از چهار فرزند) و در خانواده هایی که منابع مالی و وقت والدین کم باشد، صادق اســت. اما در خانواده های ثروتمند، این تأثیر کمتر اســت.
آلفرد آدلر، روانشناس معروفی اســت که در این خصوص تحقیقات زیادی کرده و به نتایج جالبی هم رسیده اســت. او عقیده دارد با وجود اینکه خواهر و برادرهای یک خانواده در محیط یکسانی بار ميآیند اما اخلاق، رفتار و شخصیت بسیار متفاوتی با هم دارند .
و این موضوع ميتواند تحت تاثیر عوامل زیادی واقع شود که یکی از آنها ترتیب تولد آنهاســت. تا جایی که گاهی ميتوان از نوع رفتار و شخصیت افراد حدس زد فرزند چندم خانواده هستند. در این خصوص با دکتر الهام دهیادگاری، فوقتخصص روانشناسی کودکان گفتوگو کردهایم.
تاثیر رفتار والدین در برابر فرزند اول
فرزند نخست / یک رئیس افسرده!
بهطور کلی فرزندان نخست خانواده افراد منظمي هستند که به رعایت قانون و نظم و ترتیب اهميت زیادی ميدهند و به همين دلیل ميتوانند رهبر یا رئیس خوبی در جمع یا محل کار باشند. در مجموع ميتوان صفاتی مانند کمال گرایی، مصمم و جدی بودن، مسئولیتپذیری و هوشیاری را برای آنها به کار برد.
در واقع فرزند اول خود را در موقعیتی منحصر به فرد و از بسیاری جهت ها تحسین برانگیز مي یابد.به طور معمول والدین هنگام تولد اولین فرزندشان بسیار خوشحال اند و زمان وتوجه فراوانی را وقف این کودک تازه مي کنند.بنابراین ، فرزند اول توجه کامل و دربست والدین را دریافت مي نماید.
با توجه به اینکه در بسیاری از موارد فرزندان اول خانواده، مسئولیت نگهداری از بچههای بعدی را برعهده ميگیرند در آینده نیز این روحیه در آنها باقی خواهد ماند و آنها را مستقلتر و همچنین در گرفتن تصميماتشان منطقیتر ميکند.
فرزندان اول خانواده اغلب شانس برخورداری از تمام توجه والدین خود را دارا هستند و به همين دلیل گاهی بیش از حد مغرور یا از خود راضی ميشوند و در پارهای مواقع هم از اعتماد به نفس خوبی برخوردار خواهند بود که اگر والدین مراقب آن نباشند به اعتماد به نفس کاذبی تبدیل ميشود که برای خود و اطرافیانشان دردسرساز خواهد شد.
در نتیجه تا زمانی که فرزند دوم به دنیا نیامده اســت ، فرزند اول اغلب حالتی شاد و ایمن دارد .بنابر این ،تولد فرزند دوم ضربه سختی را به فرزند اول وارد مي کند .وی دیگر در کانون توجه ثابت و پیوسته نیست ، دیگر عشق و مراقبت والدین را به تنهایی و بدون شریک دریافت نمي کند.
با به دنیا آمدن فرزند دوم فرزند اول گوشه گیر می شود
در حقیقت بچههای اول معمولا با ورود فرزند دوم خانواده چون دیگر نميتوانند تمام محبت و توجه پدر و مادر را دریافت کنند به نوعی افسردگی و گوشهگیری هم مبتلا ميشوند و دوست دارند در مبارزه با بچه جدید پیروز شوند.
و به تعبیر آدلر کودک در این زمان معزول مي شود.فرزند اول باید بیشتر اوقات به این بی عدالتی گردن نهد که صبر کند تا ابتدا نوزاد مورد توجه قرار گیردو نیز باید تا پیش از بیدار شدن کودک نورسیده ساکت و آرام باشد.
آدلر دریافت که فرزندان ارشد خانواده اغلب گذشته نگر هستند و دیدی بد بینانه و حسرت بار به آینده دارند.از آنجا که آن ها مزایای قدرت رادر زمانی تجربه کرده اند و آن را فرا گرفته اند،این حالت در تمام دوران زندگی در آن ها مي ماند .البته آن ها مي توانند قدرت را تاحدودی بر خواهران و برادران کوچکتر اعمال کنند.
اما در عین حال و به طور معمول بیش از فرزندان کوچکتر در معرض قدرت والدین هست ؛ به بیان دیگر ، از آن ها انتظار بیشتری مي رود.نتیجه تمام این جریان ها این اســت که فرزندان اول ميل به نگهداری برتری و اقتدار دارند.
آدلر دریافت که آن ها به سازماندهنده های بسیار خوب ، با وجدان و وسواسی نسبت به جزئیات تبدیل مي شوند و نگرشی اقتدارطلبانه و محافظه کارانه مي یابند. علاوه بر این ها ، ممکن اســت که در فرزند اول احساس نا امنی شدید و خصومت به دیگران پدید آید. آدلر دریافت که افراد منحرف ، مجرم و روان رنجور اغلب فرزندان اول خانواده هستند.
والدین در برابر فرزند اول استرس ندارند
فرزند دوم یا وسط ! / انعطافپذیر و باسیاســت
این کودک نیز موقعیتی منحصر به فرد دارد.از یک جهت او هرگز قدرت و جایگاه محور بودن را تجربه نمي کند، زیرا آن جایگاه بیشتر توسط فرزند اول اشغال شده اســت.بنابر این، حتی اگر دوباره خواهر یا برادر دیگری پا به دنیا گذارد،
از آنجایی که پدر و مادرها هنگام تولد فرزند دوم تجربه بیشتر و اســترس و اضطراب کمتری دارند، این بچهها نیز معمولا آرامتر و راحتتر هستند، اما اگر بچه دیگری به جمع خانواده اضافه شود، آنها هم همان حس انزوا، گوشهگیری و خلأ بچههای اول را تجربه ميکنند و گاهی نیز اعتماد بهنفسشان کمتر ميشود چون فکر ميکنند چیزی کم دارند و همين موضوع نیز باعث ميشود نتوانند از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشند.
در مجموع فرزندان دوم یا وسط معمولا انعطافپذیر، با سیاســت، دقیق و مستقل هستند و دوست دارند دیگران را ستایش کنند یا حس شادی و خوشبختی به آنها بدهند. این بچهها معمولا با همسالان خود ارتباط بهتری دارند و براحتی ميتوانند از خانواده جدا شوند. اغلب آسانگیر و اجتماعی هستند و در بیشتر مواقع هم رابطه خوبی با بچههای نخست خانواده برقرار ميکنند.
در واقع فرزند دوم آن حس کودکانۀ خلع شدگی را که توسط فرزند اول احساس مي شود، تجربه نخواهد کرد.علاوه بر این ، والدین نیز ممکن اســت در زمان پا به عرصه گذاردن فرزند دوم دگرگونی یافته باشند. فرزند دوم تازگی فرزند اول را ندارد و در نتیجه شاید والدین در پرورش دومي دل مشغولی و دل نگرانی کمتری داشته باشند؛ ممکن اســت که آن ها به شیوه راحت تری با فرزند دوم برخورد کنند.
فرزند دوم از همان ابتدا جای پای خواهر یا برادر بزرگتر را پیش رو دارد.فرزند دوم احساس تنهایی مي کند، اما همواره با نمونۀ رفتار خواهر یا برادر بزرگتر به عنوان الگو یا عملی که باید آن را کامل کند ، رو در روست.
رقابت با فرزند اول حکم چاشنی راه انداز را برای فرزند دوم دارد، و اغلب موجب رشد سریع تر وی مي گردد.فرزند دوم برانگیخته مي شود تا از خواهر یا برادر بزرگتر پیشی گیرد- هدفی که معمولاً رشد حرکتی و زبان را شتاب مي بخشد. برای مثال ، فرزند دوم به طور معمول در سن پایین تری از فرزند اول زبان باز مي کند .از آنجا که دومين فرزندقدرت را تجربه نمي کند، پس چندان توجهی – در مقایسه با اولین فرزند- بدان نداردو به آینده خوشبین تر اســت فرزند دوم احتمالاً بسیار رقابت جو و جاه طلب اســت.
بچههایی که خواهر و برادری ندارند، هميشه تمام توجه والدین را به خودشان اختصاص ميدهند که این موضوع آسیبهایی هم به همراه دارد، تکفرزندها چون زمان بیشتری را با والدینشان ميگذرانند اغلب زودتر پخته ميشوند، اما همين توقع جلب تمام و کمال توجه دیگران شاید در آینده مشکلات زیادی برایشان به وجود بیاورد.
والدین مراقب رفتار خود با فرزند اول پس از به دنیا آمدن فرزند دوم باشند
فرزند آخر / کوچولوهای نازپرورده
بچههای آخر خانواده مانند بچههای اول مشکل پایین آمدن از مقام قبلی خود را نخواهند داشت و معمولا به کوچولوهای نازپروردهای تبدیل ميشوند که تا اندازهای هم حسادت بچههای دیگر را برميانگیزنند.
این بچهها گاهی احساس تنهایی ميکنند و این موضوع زمانی بیشتر احساس ميشود که فاصله سنی زیادی بین آنها و بچههای دیگر خانواده باشد.امکان دارد بچههای آخر خانواده در بزرگسالی هم سلطهپذیری، درماندگی و وابستگی دوران کودکی را داشته باشند و همين موضوع در بسیاری از موارد به آنها روحیه مبارزهطلبی خاصی ميدهد.
که نميتوانند در مقابل حرف زور و بی عدالتی اطرافیان ساکت بمانند. فرزندان آخر اغلب در شغلهایی مثل خبرنگاری یا هنری موفقیت زیادی دارند و علاقه زیادی به تجربه کارهای جدید و رفتن به جاهای ناشناخته را دارند.
والدینی که تک فرزند دارند تمام توجه خود را به او اختصاص می دهند
تکفرزندها / پرتوقع و انتقادناپذیر
بچههایی که خواهر و برادری ندارند، هميشه تمام توجه والدین را به خودشان اختصاص ميدهند که این موضوع آسیبهایی هم به همراه دارد، تکفرزندها چون زمان بیشتری را با والدینشان ميگذرانند اغلب زودتر پخته ميشوند،
اما همين توقع جلب تمام و کمال توجه دیگران شاید در آینده مشکلات زیادی برایشان به وجود بیاورد و حتی باعث شود وقتی در مدرسه یا اجتماعات بزرگتر در آینده نتوانند به اندازه قبل مورد توجه و حمایت واقع شوند حس سرخوردگی، بیاعتمادی و ناامنی را تجربه کنند.
خصوصیات تکفرزندها معمولا شباهت زیادی به بچههای اول دارد. یعنی معمولا مرتب و منظم وظیفهشناس و قابل اطمينان هستند و اعتماد به نفس زیادی هم دارند.اما اغلب پرتوقع بار ميآیند و از قبول اشتباهات خود سر باز ميزنند و انتقادپذیر نیستند.البته والدین هم معمولا توقع بالایی از تک فرزندان دارند و گاهی حتی بدون اینکه خود متوجه شوند دوست دارند، فرزندانشان به هر آنچه خود نتوانستهاند در کودکی دست یابند، برسند.
خانواده ها باید رفتاری مشابه با همه فرزندان داشته باشند
دو قلوها
از آن جا که دو قلوها وضعیت برابری دارند و برخورد مشابهی با آنها مي شود در اغلب موارد به هم شباهت دارند.دکتر فرانک سولووی، رفتارشناس و اســتاد در مؤسسه شخصیت و تحقیقات اجتماعی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و نویسنده کتاب “تولد برای شورش: ترتیب تولد، پویاییهای خانواده و زندگیهای خلاق”
مي گوید: فرزندان اول از نظر شخصیتی بیشتر از آن که شبیه خواهر و برادرهای خود باشند شبیه فرزندان اول در خانواده های دیگر هستند و فرزندان آخر بیشتر از آن که شبیه خواهر و برادرهای بزرگتر خود باشند شبیه فرزندان آخر در دیگر خانواده ها هستند.
به نظر وی، علت این امر آن اســت که خانواده با دیدگاههای متفاوتی به افرادی که در جایگاههای مختلف قرار دارند، نگاه مي کند.کانلی با این نظر موافق اســت، اما تأکید مي کند که اینها تنها گرایشهای عمومي هستند و کلیت تئوری ترتیب تولد مي تواند بر حسب شخصیت بچه، فاصله سنی بین خواهر و برادرها، شرایط خانواده و تجارب هر بچه در طی سالهای شکل گیری او مورد بررسی قرار گیرد.