بررسی دلایل عمده تصمیم به خودکشی در افراد
بررسی دلایل عمده تصمیم به خودکشی در افراد
خودکشی یک ناهنجاری اجتماعی است که این روزها در برخی از کشورهای دنیا بیداد می کند. در ایران نیز اخیرا آمار مربوط به خودکشی و نشر اخبار مربوط به آن زیاد شده است. به راستی چرا افراد دست به پایان دادن زندگی خود می کنند؟ علت خودکشی چیست؟ در این مطلب ۶ دلیل برای شما بیان می کنیم که چرا افراد خودکشی را انتخاب می کنند. درواقع این سوال از اینجا ناشی شد که با اینکه چندان مدتی از ۲۰۱۷ نگذشته است، ولی در همین مدت کوتاه آدمهای زیادی در اطرافام – چه افرادی که شخصا آنها را میشناختم،و چه کسانی که به واسطهی دوستان یا اعضای خانوادهام با آنها آشنا بودم – مرتکب خودکشی شدند.
پذیرش یا اذعان به این مسئله کار آسانی نیست، یا حتی نوشتن این جملهها نیز ساده و راحت نیست. هر یک برای این کار دلیلی متفاوت داشتند، ولی آنچه برای همیشه میماند، غم و اندوهی است که با یادشان از دل سر بر میآورد.
بررسی علت خودکشی
بر اساس آمارهای بنیاد آمریکایی پیشگیری از خودکشی، در ایالات متحده به طور متوسط خودکشی روزانه جان ۱۲۱ نفر را میگیرد؛ و به این ترتیب، به عنوان دهمین عامل اصلی مرگومیر در این کشور شناخته میشود. این مسئله با این میزان از اهمیت، چرا نباید بیش از این مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد؟البته، ماه سپتامبر را در آمریکا به عنوان ماه آگاهی ملی برای پیشگیری از خودکشی نامگذاری کردهاند، و همچنین یک روز جهانی برای پیشگیری از خودکشی نیز وجود دارد؛ ولی در طول سال برای تاکو و دونات هم روز جهانی یا ملی وجود دارد.
البته، منظورمان این نیست که تاکو و دونات ارزش به رسمیت شناخته شدن را ندارند، ولی وقتی صحبت از خودکشی در میان است، تفاوتی بزرگ در میزان اهمیت این دو مقوله وجود دارد.هر روزِ سال را باید روز آگاهیدهی برای پیشگیری از خودکشی نامید. هر روز را باید به عنوان فرصتی تلقی کنیم برای اعلام اهمیت آگاهی از نشانههای آدمی که عمیقا به آسیبرسانی به خود میاندیشد، مراحلی که باید برای مددخواهی طی کند، و منابعی که برای پیشگیری از آن در دسترس است.
یک فرد ممکن است به دلایلی متعدد تصمیم بگیرد به زندگیاش پایان دهد، ولی در ادامه به ۶ دلیل قابل توجه اشاره میکنیم:
– افسردگی: احساس دلسردی و پریشانی؛ در هر سنی میتواند بروز کند و سیل پر قدرتی از هیجانها را در بر بگیرد. گروههای مختلفی از آدمها افسردگی را به شکلهای مختلف تجربه میکنند، مثلا نشانههای افسردگی در زنان و مردان متفاوت است و احتمال مرگ مردان در اثر خودکشی چهار برابر زنان است.
– ناامیدی: احساس یاس و بیچارگی از نشانههای افسردگی است، ولی این حالت میتواند به تنهایی نیز در آدمها بروز کند. پژوهشها نشان دادهاند ناامیدی شدید و احساس یاس میتواند پیشدرآمدی بر خودکشی باشد.
– امتناع: برخی افراد که از بیماری یا دردهای مزمن رنج میبرند در مقابل دریافت مراقبتهای رواندرمانی یا روانشناختی مقاومت و از پیگیری آن امتناع میکنند؛ زیرا میترسند علائم دردشان به شکل سطحی یا ظاهری کاهش یابد یا به عنوان نشانهای از اختلال نهفتهی روانی تلقی شود.نظرسنجی که توسط پژوهشگری به نام هیچکاک و همکاراناش صورت گرفت نشان داد ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به درد مزمن به دلیل رنج بردن از اختلال درد به صورت جدی به خودکشی فکر میکنند.
– شکست: احساس اینکه “هیچ چیز درست پیش نمیرود” یا “هیچ کاری از دستام بر نمیآید”؛ عدم توانایی در فرار از شکست یا موقعیتهای استرسزا شرایط را برای بروز افکار خودکشی مهیا میکند.
– انزوا و گوشهگیری: احساس تنهایی، دوری از دیگران، و گاهی اوقات پرخاشگری؛ این حالت عموما در میان نوجوانان و سالخوردگان رایج است، ولی میتواند گریبانگیر هر آدمی در هر سن بشود. میان تنهایی و اضطراب اجتماعی و خودکشی رابطهای خطرناک وجود دارد.
– فاکتورهای مرتبط با جنسیت، سن و محیط جغرافیایی: خودکشی دومین عامل مرگومیر در میان بومیان ۱۰ تا ۳۴ سالهی آمریکایی ساکن آلاسکا است. آمار خودکشی مردان نزدیک به چهار برابر زنان است و ۷۷/۹ درصد مجموع خودکشیهای آن منطقه را شامل میشود. خودکشی سومین عامل مرگومیر در میان اشخاص ۱۰ تا ۱۴ ساله و دومین عامل در میان اشخاص ۱۵ تا ۳۴ ساله است.
خودکشی سوال بزرگی را در ذهن بازماندگان به جای میگذارد: “چرا؟”؛ چرا یک فرد میتواند خودکشی را به عنوان گزینهای عملی در نظر بگیرد؟ اگرچه برای این سوال پاسخی قاطع وجود ندارد، ولی جذب نیروهای منفی که اخیرا در جامعه به شکلی متداول رواج یافته است، میتواند نقشی مهم در عملی کردن این تصمیم ایفا کند.انواع مختلف رسانهها از داستانهای مربوط به جداییها و افسردگیها نهایت استفاده را میبرند؛ و از سویی دیگر، شبکههای اجتماعی مخاطبان را با مطالب تلخ، وحشت از چاقی، توهمات مربوط به زوجها و زندگیهای کامل و ایدهآل، و شادکامیهای غیرواقعی بمباران میکنند. همهی اینها دنیا را به میدان مینی پر از نفرت تبدیل کردهاند.
همیشه باید یادمان باشد، همانگونه که خودمان را در تبلیغات، مطالب، و داستانهای عاشقانهی مربوط به ولنتاین غرق میکنیم، باید توجه عمیق و دقیقی به آدمهای اطرافمان داشته باشیم. وقت صرف کنید و به همه چیز دقت کنید. به رفتارهای دوستان، اعضای خانواده، و فرد محبوبتان توجه کنید – لحظهای وقت بگذارید و حالشان را بپرسید؛واقعا اصل حالشان را بپرسید و به پاسخ واقعیشان دقت کنید و اهمیت دهید. فقط به شنیدن جملهی “خوبام” اکتفا نکنید. بسیاری از افراد “خوب” نیستند،
اما به منظور اجتناب از بیان احساسات شخصیشان با بیحوصلگی از این کلمه استفاده میکنند. پیشقدم شوید، آنها را به گفتگو وادار کنید، و کنترل را به دست بگیرید!خودکشی تغییردهندهی زندگی، پایاندهندهی زندگی، و فقط یک لحظهی کوتاه و سیاه است که میشود با مداخلهی شما به وقوع نپیوندد.