چرا با افزایش سن ، گذر زمان را سریع می شود؟
چرا با افزایش سن ، گذر زمان را سریع می شود؟
یک نظریه مطرح شده است که اظهار میدارد ، ما از محیط پیرامون خود اطلاعات بیشتری دریافت میکنیم و کمتر به جزئیات محیط پیرامون خود می پردازیم .وقتی که در دوران شیرین کودکی قرار داشتیم تابستان ها برایمان به قدر یکسال طول می کشید و تعطیلات دلچسپتر بودند اما چطور شد که هنگامی که بزرگتر شدیم زمان با سرعت بسیار زیادی برایمان می گذرد.
بــه نظر نمــی رسد این گذر سریع زمــان نتیجه اشبــاع زنـدگی مــا بــا مسئولیت هـا و نگرانـی هـای بزرگسالی بــاشد. تحقیقات نشان داده احساسی کـه بزرگسالان از گذر سریع زمــان دارنـد بــاعث مــی شود زنـدگی شان را خیلی شلوغ و پرمشغله کننـد.تئوری هـای مختلفی در تلاش برای توضیح علت گذر سریعتر زمــان بــا بــالا رفتن سن مطرح شده اســت. یکی از آنـهـا تغییر تدریجی ساعت بــيولوژیک بدن اســت. کـاهش متابولیسم بــا بــالا رفتن سن و بــا کـاهش تعداد تنفس و ضربــان قلب رخ مــی دهد.
تنظیم کننـده هـای ساعت بــيولوژیک کودکـان از رونـد بسیار سریعتری برخوردار اســت. این بدین معنـی اســت کـه کودکـان در یک بــازه زمــانـی مشخص، تعیین کننـده هـای بــيولوژیکی (ضربــان قلب، تنفس) بــيشـتری را تجربــه مــی کننـد و بــه همــین دلیل بــه نظرشان مــی آید کـه زمــان بــيشـتری گذشـته اســت.
درک مـا از گذر زمـان بـا اطلاعات دریافتی مـان ارتبـاط مســتقیم دارد
تئوری دیگری نـیز مطرح اســت کـه مــی گوید آنچه مــا از گذر زمــان حس مــی کنـیم بــا مقدار اطلاعات جدیدی کـه درک مــی کنـیم ارتبــاط دارد. وقتی تعداد اطلاعات جدید و محرک هـا بــيشـتر بــاشنـد، مغز مــا زمــان بــيشـتری را برای فراینـد اطلاعات لازم دارد و بــه همــین دلیل گذر زمــان بــه نظر طولانـی تر مــی رسد. در واقع، شاید بــه همــین دلیل اســت کـه در موقعیت هـای جدید مغز مــا خاطرات را بــا جزییات بــيشـتری ثبت مــی کنـد، بنـابراین بــه خاطر سپاری این جزییات برای مــا از خود واقعه دیرتر سپری مــی شود. امــا این هـا همگی چگونـه تسریع گذر زمــان بــا بــالا رفتن سن را توجیه مــی کننـد؟
نظریه ای وجود دارد کـه مــی گوید بــا بــالا رفتن سن، مــا بــا محیط اطراف خود آشنـاتر مــی شویم و بــه جزییات محیط اطراف و محل زنـدگی و کـار خود توجهی نمــی کنـیم. امــا برای کودکـان دنـیا همــیشه محل هـایی جدید و پر از تجربــه هـای جدید دارد، بدین معنـی کـه کودکـان بــاید مغز و ذهن خود را بــه طور کـامل برای شنـاخت جزییات محیط اطراف بــه کـار بگیرنـد تا بــا دنـیای اطراف خود آشنـا شونـد.
گذر زمـان برای کودکـان متفاوت از بزرگسالان مـی بـاشد
این نظریه ادعا مــی کنـد کـه بــه همــین دلیل زمــان برای کودکـان نسبت بــه بزرگسالان کـه درگیر روزمرگی شده انـد، آهســته تر مــی گذرد. بنـابراین هر چه بــا تجربــيات روزانـه زنـدگی آشنـاتر مــی شویم، زمــان سریعتر مــی گذرد و بطور کلی، این آشنـایی بــا بــالا رفتن سن بــيشـتر مــی شود و در نتیجه بــا بــالا رفتن سن زمــان سریعتر مــی گذرد.
مکـانـیسم بــيوشیمــیایی این نظریه بدین شکل بــيان مــی شود کـه آزادسازی دوپامــین کـه در برخورد بــا محرک هـای محیطی جدید آزاد مــی شود بــه مــا در تعیین مفهوم انـدازه گیری زمــان کمک مــی کنـد.پس از بــيســت سالگی و ورود بــه مــیانسالی، سطح دوپامــین افت مــی کنـد و بــاعث مــی شود گذر زمــان سریعتر بــه نظر برسد. امــا هیچکدام از این نظریه هـا نمــی تواننـد بطور کـامل رونـد ریاضی گونـه و مداوم افزایش سرعت گذر زمــان را توضیح دهنـد. کـاهش طول مدت یک مدت زمــان ثابت همراه بــا بــالا رفتن سن نشانگر مقیاسی لگاریتمــی برای زمــان اســت.
مـا هر دوره از زمـان را بـه شکل نسبـی درک مـی کنـیم
مقیاس هـای لگاریتمــی بــه جای مقیاس هـای خطی برای انـدازه گیری زلزله و یا صوت بــه کـار مــی رونـد. در این موارد بــا توجه بــه تغییرات بسیار زیادی کـه در مــیزان اطلاعات رخ مــی دهد بــاید از مقیاسی اســتفاده کرد کـه این تفاوت هـا را بسیار دقیق نشان دهد. امــا چرا بــاید درک مــا از زمــان هم از این سیســتم مقیاس اســتفاده کنـد؟ بــه این دلیل کـه گفته مــی شود مــا هر دوره زمــانـی خاص را بــه شکل نسبتی از زمــانـی کـه زنـدگی کرده ایم درک مــی کنـیم.
برای یک کودک دو ساله، یک سال، نـیمــی از زنـدگی اســت کـه بــه همــین دلیل مدتی طولانـی بــه نظر مــی رسد. برای یک کودک ده ساله هم این مدت زمــان معادل 10% از زنـدگی اســت کـه بــاز هم زمــانـی طولانـی اســت. بر اساس مقیاس لگاریتمــی مــی توان متوجه شد کـه چرا بــا بــالا رفتن سن بــه نظر زمــان سریعتر مــی گذرد. مدت زمــان پنج ساله ای کـه بــين سنـین پنج تا ده سالگی تجربــه کرده ایم، حسی معادل مدت زمــانـی دارد کـه در گذر زمــان بــين 40 تا 80 سالگی حس مــی کنـیم. حالا بــهتر مــی توانـیم سرعت گذر زمــان را درک کنـیم!
حاضر بودن در لحظههـا
«در لحظه حاضر بودن» بــه این معنـا اســت کـه همــه حواس مــا معطوف احساسات حال حاضرمــان و آنچه در حال تجربــه کردنش هســتیم بــاشد و در درون ذهنـیات خود غرق نشده بــاشیم. این رویکرد متفاوت از تلاش برای داشـتن تجربــههـای تازه و فاصله گرفتن از آن چیزی اســت کـه برای مــا روتین معمول زنـدگی بــه حساب مــیآید. بر اساس این شیوه، مــا تلاش خواهیم کرد تا نگرشمــان را نسبت بــه آنچه تجربــه مــیکنـیم تغییر دهیم.
برای مثال، وقتی در ابتدای صبح مشغول دوش گرفتن هســتید، اجازه نـدهید ذهن شمــا درگیر فکر کردن بــه کـارهـایی شود کـه شب گذشـته انجام دادهاید یا بــاید در طول روز انجام دهید و در عوض سعی کنـید توجه خود را معطوف لحظاتی کنـید کـه در آنهـا حاضر هســتید؛ بــه برخورد قطرات آب و لغزش آنهـا روی پوســت خود توجه و سعی کنـید گرمــا و آرامشی کـه بدن شمــا در حال بدســت آوردن اســت را احساس کنـید.
تلاش کنـید تا در لحضه زنـدگی کنـید
وقتی در حال بــازگشـت بــه خانـه هســتید و درون اتوبوس یا مترو نشســتهاید، بــه جای اینکـه بــه مشکلات و گرفتاریهـای کـاری فکر کنـید، تمرکز خود را معطوف دنـیای اطرافتان کنـید. بــه آسمــان نگاه کنـید، خانـههـا و ساختمــانهـایی کـه از کنـارشان مــیگذرید را ببــينـید و حواستان بــه حضور خود در کوچههـا و خیابــانهـا بــاشد.
اگر بــه کـارهـای روزمرهای مــاننـد شســتن ظرفهـا یا نظافت منزل مــیپردازید بــا هدفون مشغول گوش دادن بــه موسیقی نشوید یا رویاپردازی نکنـید. بــه اشیا و اتفاقات پیرامون خود توجه کنـید و بــه آنچه بــه صورت فیزیکی در حال تجربــه کردنش هســتید دقت کنـید.
شاید بــاور کردنش تا وقتی خودتان تجربــه نکنـید آسان نبــاشد، ولی همــین کـارهـای روزمره بــا چنـین رویکردی بسیار جذابتر و جالبتر مــیشونـد. ضمن اینکـه رویکرد یاد شده، سبب مــیشود ذهن شمــا اطلاعات بــيشـتری دریافت و پردازش کرده و در نتیجه تجربــه شمــا نسبت بــه گذر زمــان عوض شده و احساس کنـید کـه مــاننـد دوران جوانـی و نوجوانـی دوبــاره بــه کنـدی مــیگذرد.
اگر از این زاویه بــه موضوع نگاه و بــه این شیوه عمل کنـیم، دیگر احساس نمــیکنـیم کـه سرعت گذر زمــان دشمن مــا اســت؛ چون توانســتهایم مسئله گذر زمــان را درک بکنـیم و تجربــهای کـه نسبت بــه آن داریم را تحت کنترل خود در بــياوریم.
بسیاری از مــا سعی مــیکنـیم عمر خود را تا جایی کـه ممکن اســت بــا خوردن غذاهـای سالم و تمرینـات ورزشی افزایش دهیم. امــا این امکـان هم برایمــان وجود دارد تا بــا کنـد کردن تجربــه گذر زمــان، احساس بکنـیم لحظات بــيشـتری را در اختیار داریم و در اصل تمــامــی لحظاتی کـه سپری مــیکنـیم را دقیقتر و بــهتر تجربــه کنـیم؛ بــه این شیوه نـیز مــیتوانـیم بگوییم تا جای ممکن و حتی شاید بــيشـتر از سایرین زنـدگی کردهایم.