اصطلاحات لاتی ایرانی ،رفاقتی ،زندان ،قدیمی
اصطلاحات مخصوص رفیق شیش ها و دورهمی های پسرونه و البته الان دخترونه و البته مشتی های زندونی که مبدع این کلمات هستن. این شما و این هم خفن ترین اصطلاحات کوچه بازاری ایرانی:
تپل : دوست داشتنی !
فطیر : خیلی
گرخید : ترسید
آجر : 1000 کیلومتر اون طرف تر از بی احساسی
شوخی افغانی: شوخی در حد سکته
زاق : ضایع
سگ برگر : طرف غذایی خورده که دهنش بدجوری بو میده
شاسی: قدبلند که بیشتر درمورد خانم ها استفاده میشه
پیاز : خنگ
شیمبل: جاسازی کردن
بشقل : تغییر داده شده بقل
گون (Gavan) : نفهم
گولاخ : آدم درب و داغون و نخراشیده
تهران51: آدم دولتی کارمند
ملی شد: همه فهمیدن
میرزا مقوا: آدم لاغر و لق لقو
اوپدیس کردن: صدای ضبط را تا آخر بلند کردن
بی سیمچی رو زدن: وقتی موبایل آنتن نداره
نبشی دادن: سوتی دادن
اونجا هیچی آنتن نمیده: جاهای خیلی پرت
سی جی: آدم خز موتور باز
بدن کار: بدن ساز
برو جلو بوق بزن: زیاد حرف نزن
چمنتیم: چاکرتیم
جیک ثانیه: زود
دیفار: دیوار
شاسی بلند: قدبلند
قزمیت: آدم عقب افتاده
آواکس: خبرچین
آینه بغل اتوبوس: گوش های پهن و ایستاده
ارجینال: اصیل منحصر به فرد
جوات: بی کلاس
جیرجیرک: پر حرف
سازمان سنجش : کسی که زیاد می پرسد
سفره الفقرا : روزنامه
سیکیم خیاری : دیمی، بی برنامه
داف : دختر با قر و قمیش
داف بازی : دختر بازی
دافی : دوست دختر
درایوری : رانندگی کردن با مهارت رانندگی کردن
درد کشیده طبیبه : کسی که درد و مرضی را گذرانده
در دیزی باز بودن : وقت برای سو استفاده یا دزدی
دستمالیسم : فرهنگ چاپلوسی
دمبه : آدم خیلی تنبل
دور سه فرمان : بسیار قاطی
راه دادن : تحویل گرفتن
راگوزتو ببند : خفه شو
رَ دَ دَ : به پایان رسیدن
روی آنتن رفتن : همه در جریان قرار گرفتن
ریز دیدن : کوچک
زارت : به سرعت
خالتور : مجلسگرمکن
آشغال کله: احمق
آشغالانس: ماشین آشغالیهای جدید تهران که چراغ گردون هم دارند
آمار دادن: نخ دادن -توجه کی را جلب کرن
آویزون: کنه
اخ کردن: پول رو سریع دادن
اسدالله خان: تریاکی خفن
اصغر آرنولد اینا (اکبر-محمد… آرنولد اینا): بدن سازی که جواد است
ببند گاله رو: خفه شو
ببو: انسان ساده لوح
بخواب (بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو
بیریف: درست – ردیف
جیگر: تیکه، دختر یا پسری که از لحاظ جنسی جذاب است. مترادفها: خش گوشت- مامان
چکل: داف
زید: دوست دختر، دوست پسر
سنم: آشنایی
گوشت: جیگر
لاس خشکه: لاس زدن بی نتیجه
مادر فولاد زره: زشت و بد هیکل در مورد داف
مماس بودن: در ارتباط بود
نیم رخ گوز فیثاغورث: استعاره از زشتی
نظرتان را بنویسید