مطالب خواندنی و جالب

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

بهترین و کمیاب ترین اسم های پسر ایرانی که در ثبت احوال به ثبت رسیده را می توانید در ادامه طی یک لیست کامل مشاهده کنید و برای فرزندتان اسمی مناسب انتخاب کنید.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

۱. آریا

آزاده، نجیب

 

۲. آراد

نام فرشته‌ی موکل بر دین و تدبیر امور

 

۳. آریان

منسوب به آریا ، آریایی

 

۴. آرمین

نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی

 

۵. آرش

درخشنده ؛ نام یکی از تیراندازان زمان منوچهر شاه که ماجرای پرتاب تیر او از داستانهای حماسی است

 

۶. آرشام

دارای زور خرس ، خرس نیرو ؛ پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی.

 

۷. آروین

امتحان و آزمایش و تجربه ؛ آزموده و آزمایش شده.

 

۸. آرمان

آرزو ، حسرت ، کمال مطلوب

 

۹. آبتین

نام پدر فریدون که صحیح آن آتبین است

 

10. امید

آرزو ، انتظار ، رجا ، توقع ، چشمداشت

 

11. اشکان

(اشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود.

 

12. افشین

نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را دستگیر کرد ؛ لقب عام پادشاهان اسروشنه. دست و دلباز- نام شخصیتی در تاریخ بیهقی ( افشین وبودلف).

 

13. انوش

بی‌مرگ و جاویدان. شخص جاویدان – دارنده لوح جاویدان.

 

14. بردیا

پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه

 

15. بهپور

معنی: مرکب از به (بهتر، خوبتر) + پور (پسر )، نام پهلوانی در گرشاسب نامه.

 

16. بهتاش

بهتاش : بهترین دوست. “به” به معنی بهترین و “تاش” به معنی دوست. شریک خوب ؛ صاحب اخلاق و رفتار نیکو.

 

17. بهروز

به روز. روز نیک و روز خوش . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص مرکب ) نیک روز. خوش اختر. نیکبخت.

 

18. بهداد

در کمال عدل و داد . بهترین دادهی ایزد. نیک آفرید. بهترین هدیه.

 

19. بهراد

جوانمرد نیکو . جوانمرد نیکو. بخشنده، رحمان ،جوانمرد.

 

20. بهزاد

خوش‌نژاد؛ اصیل؛ نیکوتبار. بهزاد نام یکی از پسران جمشید جم ، حکیم و فرزانه خوی.

 

21. بهرنگ

نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر. بهترین رنگ

 

22. بهرام

روز بیستم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ ای روی تو به‌خوبی افزون ز مهر و ماه / بهرام‌روز بادۀ بهرام‌رنگ‌خواه (مسعودسعد: ۵۴۹). در ایران باستان، فرشتۀ موکل بر مسافران.

 

23. بهنام

نیک نام ، خوش نام

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

24. بیژن

نام پهلوان ایرانی ، پسر گیو و دختر زاده یا خواهر زاده رستم ، که داستان دلاوری‌های او در شاهنامه‌ی فردوسی و بیژن نامه آمده است.

 

25. پارسا

کسی که از گناه بپرهیزد و به طاعت و عبادت روز بگذراند؛ پرهیزکار؛ پاک‌دامن؛ زاهد.

 

26. پدرام

خوش و خرم. ۱. پاینده، جاوید، مانا ۲. بانشاط، خوش

 

27. پرهام

نامی است باستانی برای پسران ، پرهام یعنی طبیعت ، آنچه که خداوند آفریده و از تاثیر انسان مصون مانده است. پرهام دربرگیرنده آنچه در زمین مشاهده و لمس می کنیم.

 

28. پژمان

مرکب از پژم که بمعنی کوه است و الف و نون نسبت

 

29. پویا

ویژگی آن که حرکت می‌کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است

 

30. پوریا

نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به پهلوان محمود خوارزمی و ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی.

 

31. پیام
سخن یا مطلبی (کتبی یا شفاهی) که از طرف کسی برای دیگری فرستاده شود.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

32. تیرداد

تیرداد. (اِخ ) … پارتی ، بیست و یکمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و 38 سال سلطنت کرد.

 

33. جاوید

ابدی، پایا، پایدار، جاویدان

 

34. خشایار

دلیر ، نیرومند ؛ پادشاه هخامنشی و پسر داریوش که مادرش آتوسا دختر کورش بود.

 

35. دارا

توانگر، ثروتمن

 

36. داریوش

به معنی دارنده‌ی نیکی ؛ نام چند تن از شاهنشاهان هخامنشی. ]داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر ویشتاسب ؛ داریوش دوم (اخس) پسر اردشیر اول ؛ داریوش سوم ، نواده‌ی داریوش دوم.

 

37. دانا

خردمند، دانشمند، عالم، فاضل، فرهیخته، محقق، ملا.

 

38. رادمهر

خورشید بخشنده ، بخشنده همچون خورشید.

 

39. رادین

آزادوار ، آزاده ، به مانند آزاده . جوانمرد.

 

40. رامبد

روی هم به معنی رئیس رامشگران ؛ آرامش دهنده . فرشتۀ صلح و آرامش ، نگهبان صلح و آرامش.

 

41. رامین

رام ، رامتین ، نام عاشق ویس

 

42. رایان

نامی فارسی به معنی اندیشمند ، فکر کننده و فکور است.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

43. روزبه

خوشبخت ، سعادتمند ، بهروز . روزبه . پسر ساسان از فرمانروایان ایرانی عربستان در زمان ساسانیان بوده است.

 

44. رهام

نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ ‘ بارمان ‘ را کشت ؛ پرنده‌ای که شکار نکند ؛ عدد بسیار.

 

45. ساسان
کسی که از ملک و مال احتراز کند؛ فقیر؛ درویش. ساسان . جد خاندان شاهنشاهی ساسانیان ، و پدر بابک و بابک پدر اردشیر نخستین پادشاه آن سلسله است.

 

46. سامان

اسباب خانه؛ لوازم زندگانی

 

47. سامیار

این واژه از دو بخش سام و یار تشکیل شده است؛ در معنی سام باید رجوع کنیم به داستان شاهنامه که نام پدر زال بوده و به معنی آتش است؛ بخش دوم که یار است، به معانی مختلف از قبیل دوست، نگهبان و فرشته هم آمده است. پس این اسم ترکیبی می تواند به معنی فرشتۀ آتش باشد.

 

48. سپنتا

پاک – مقدس – قابل ستایش – پارسایی و فروتنی.

 

49. سپند

پاک و مقدس-نماد نگهبان زمین. سپند. مخفف اسپند. تخمی باشد که بجهت چشم زخم سوزند. (برهان ). سپند که اسپند گویند و دفع چشم بد را سوزند.

 

50. سپهر

پهلوی: ۱. آسمان؛ فلک.۲. (موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه راست‌پنجگاه.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

51. سروش

در آیین زرتشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمان‌برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان‌برداری می‌آموزد. ۱. جبرئیل، فرشته، مطیع، ملک، نیوشا، هاتف، جبرائیل ۲. پیکایزدی ۳. الهام، پیام غیبی ۴. هفدهمین روز ماه شمسی.

 

52. سوشا

مترادف سوشیانت به معنی منجی – موعود آخرالزمان دین زرتشت.

 

53. سهراب

دارنده‌ی آب و رنگ سرخ ، سرخاب ؛ پسر دلاور رستم از دختران پادشاه سمنگان.

 

54. سینا

مرد عاقل و فرزانه از ریشه سئنا. در قدیم به خانواده های دانشمند، سینا می گفتند. مانند بوعلی سینا.

 

55. شایان

شایان . (نف ) صفت فاعلی از شایستن یا شاییدن . بمعنی شاینده . لایق وسزاوار و درخور. (برهان قاطع). لایق و سزاوار. (فرهنگ جهانگیری ). سزاوار. (آنندراج ). شایسته . (فرهنگ رشیدی ). شایسته و درخور. (فرهنگ نظام ). شایگان و سزاوارو لایق و شایسته و مناسب.

 

56. شاهرخ

شاهرخ . دارای رخساری چون شاه . شاه منظر. شاه سیما. که رخسارش همانند رخسار شاه است . (از فرهنگ نظام ). بدیدار چون شاه . شکوهمند.

 

57. شروین

نام قلعه‌ی شروان ؛ نام انوشیروان دادگر ؛ نام دو تن از پادشاهان طبرستان.

 

58. شهداد

آفریده‌ی خداوند ؛ بخشی از شهرستان کرمان.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

59. شهرام

شهرام نامی است ایرانی برای پسران. ریشهٔ این نام به زبان پهلوی بازمی گردد

 

60. فربد

نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال.

 

61. فردین

مخفف فروردین که ماه اول باشد از سال و بودن آفتاب است در برج حَمَل و آن برج اول است از دوازده برج فلک.

 

62. فرزان

حکیم؛ دانا؛ عاقل؛ خردمند.

 

63. فرهاد

سنگ تراشی معاصر خسرو پرویز که داستان عشق او و شیرین معشوق خسرو معروف است ، نامِ پنج تن از شاهنشاهان اشکانی؛ نام یکی از پهلوانانِ ایران در زمان کاووس ؛ در بعضی منابع فرهاد را ‘ یاری’ معنی کرده‌اند.

 

64. فرشید

به علاوه شکوه و روشنایی ، شکوه خورشید ، شکوه درخشان.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

65. فرنود

برهان و دلیل.

 

66. فریبرز

دارنده‌ی فر بزرگ ، بزرگ فره ، شکوه فره ؛ پسر کیکاووس و برادر سیاوش.

 

67. کامبیز

صورت دیگری از کمبوجیه که در زبان فرانسه کامبیز شده و مجدداً وارد فارسی شده است . ← کمبوجیه.

 

68. کامران

خوشبخت، نیکبخت.

 

69. کامیار
بختیار، کامجو، کامران، کامروا، کامور، کامیاب، موفق.

 

70. کوروش

کورش کبیر؛ نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، پسر کمبوجیه _فرماندار پارس_ و ماندانا _شاهدخت ماد. کورش صغیر یا کورش کوچک؛ نام پسر داریوش دوم هخامنشی که برای گرفتن حکومت بر برادرش، اردشیر دوم، شورید.

 

71. کیان

پادشاه مطلق

 

72 کیهان

جهان ، عالم ، گیتی ، مجموعه‌ی همه اشیا و پدیده‌های موجود در هستی ، آسمان.

کمیاب ترین اسم پسر در ثبت احوال

73. کامروا

کسی که به مراد و مقصود خود رسیده؛ کسی که به‌ کام دل زندگی کند؛ کامیاب؛ خوشبخت.

 

74. مازیار

صاحبِ کوه ماز ؛ پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرای بزرگ ، وی از سال 208 هجری قمری از جانب مأمون حاکم طبرستان ، رویان و دماوند شد و در اندک مدتی سراسر طبرستان را به تصرف درآورد.

 

75. ماکان

ماکان . نام ولایتی هم هست که بیشتر سلاح مردم آنجا زوبین است که نیزه ٔ کوتاه باشد.

 

76. ماهان

جمع ماه باشد برخلاف قیاس. جمع ِ ماه.

 

77. مزدک

پسر بامداد است که گویند از استخر فارس بود و آیین’ دریست دین’، را که قبلاً توسط زردشت بونده (بوندس) پسر خرگان پی افکنده شده بود رواج داد.

 

78. مهرداد

داده‌ی مهر، آفریده شده‌ی مهر؛ اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی مهرداد بوده است (اشک‌های 6 ،9 ،13) ؛ مهرداد نام یکی از گماشتگان آستیاگ نیز هست که کوروش را به دست او سپرده بود . و نیز نام پسر خسرو پرویز.

 

79. مهران

به معنی دارنده‌ی مهر ؛ نام یکی از خاندان‌های هفتگانه‌ی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است ؛ نام پدر اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان.

 

80. مهرشاد

خورشید تابان. پرتوی روشنای خورشید. سرشار از مهر و محبت.

 

81. مهیار

یار ماه، ماه من؛ پیرمردی مهمان نواز در روزگار بهرام گور ؛ پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامه‌ی اسدی طوسی آمده.

 

82. مهبد

نگهدارنده ماه. نام وزیر انوشیروان.

 

83. نریمان

نرمنش؛ نرسرشت؛ مردسرشت؛ دلیر؛ پهلوان.

 

84. نامدار

اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، معنون، نامآور، نامور.

 

85. نوید

مژده؛ بشارت؛ خبر خوش؛ مژدگانی.

 

86. نیما

نام آور . مشهور . فرمانده کمان داران ارتش . کماندار. نامی محلی که به کوهی در استان مازندران اطلاق می شود.

 

87. وریا

چکش آهنی بزرگ . باهوش- زرنگ- هشیار.

 

88. همایون

فرخنده؛ مبارک؛ خجسته؛ فرخ

 

89. هوتن

خوش‌قامت؛ خوش‌اندام

 

90. هوشمند

باهوش، باهوش، بخرد، تیزفهم، تیزهوش، خردمند، زیرک، عاقل، فرزانه، نابغه، هشیار.

 

91. هومن

نیک اندیش، نیک نفس

 

92. هیراد

خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمودن

 

93. یارا

توان؛ نیرو

 

94. یزدان

آفریدگار، الله، ایزد، پروردگار، جانآفرین، خدا، رب.

 

 

مطالب بیشتر:

بهترین اسم های پسر جدید و امروزی در سال ۹۸

اسم پسرانه مذهبی شیک و جدید | زیباترین نام های مذهبی

 

 

3.1/5 - (17 امتیاز)

حمید جعفری

حمید جعفری فعال حوزه محتوا و سئو و مدیر سایت نیک شو ، امیدوارم محتوای این سایت راهی باشد برای زندگی بهتر و لذت بخش تر ......

نوشته های مشابه

‫6 نظرها

  1. جامونده بود اسم معین. شما اضافه کردین با این کامنت. مرسی.

  2. سلام ببخشید کی گفته این اسم ها کمیاب هستند. تمام این اسامی تو ایران خیلی هم فراوان استفاده شده است. لطفا به عنوان اسامی کمیاب ثبت احوال ننویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا